سوگ سیاوش


گویند این گل در آن زمان که گلوی سیاووش با تیغ تیز گرسیوز آشنا می‌شد، شاهد ماجرا بود.از پس آن اندوه، گل‌‌گونه رخ، سر به زیر افکند تا آرام آرام اشک بریزد بر بی‌گناهی سیاوش:


چو سرو سیاوش نگون‌سار دید

سراپردهٔ دشت خون‌سار دید


بیفکند سر را ز انده نگون
بشد زان سپس لاله ی واژگون


نظرات 6 + ارسال نظر
پریسا جمعه 30 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 16:21 http://starsss.blogfa.com

لاله ی واژگون..
سوگ سیاوش
افسانه ها گاهی چه لطیف اند ..

Mahi جمعه 30 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 17:40 http://sirlimoments.blogfa.com

این گل همیشه برام نشونی از نجابت داشت
اما انگار یه اندوه عزیز همیشه همراه لطافت و نجابتشه

امین جمعه 30 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 21:57

عمرا اگر این پست رو خودت نوشته باشی؛
سانتی ماتالیسم تاریخ ادبیاتی+ یک عکس زیبا.
یعنی فیلی(میلی) به آرمان‌های ادبیان کهن فارسی برگشته؛ بعیده!

سیمین شنبه 1 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 08:19 http://www.baran-barg.blogfa.com

آرهَ بهش خون سیاووشان هم میگن.
کامنتتم نفهمیدم شوخیه یا جدی ولی در هر صورت من منظورم این نبود که همه چی به تخممهَ گفتم دچار بهتم. مثل وقتی که زمان وایمیسته و تو دور خودت مثل یک کلاف سردرگم می چرخی...

پسرک مزخرف.. . شنبه 1 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 21:03

اینا حرفای خودت بوده؟

خیر از جایی قرض کرده ام.

Hater جمعه 3 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 22:33 http://lookinthemirroragain.blogfa.com/

ایرج و سیاوش به دلیل مظلومیت شان تنها شهدای شاهنامه هستن که از خون سیاوش گیاه پر سیاوشان به وجود میاد :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد