"شیدا" یکسال بالایی ما تو دانشکده بود.من معاشرت خیلی زیادی باهاش نداشتم، یکبار سر یک کلاسی شارژر لپ تاپشو با پام توی برق براش نگه داشتم، بعد از اون سلام و علیک داشتیم.
ینی خداییش شارژرو به مدت مدیدی باپات برای اون روانشاد نگه داشتی ؟! خخخخ
خیلی شما آقایی به قرآن . زمان ما پسرا ازین کارا نمیکردن که . تازه بلد نبودن خیلی کارا رو انجام بدن ، عروسک دستکشباشونم ما میدوختیم سرکلاس ، اونا نمره میگرفتن . :)
کار ارزشمندی کردی جوانمرد !
الان لینک باز شد !
روحش شاد !
مرگ های شوک آور..
خدا رحمتش کنه.. ما راهم بمیرانه.. بزودی..
امیدوارم به جای بهتری رفته باشه...
ینی خداییش شارژرو به مدت مدیدی باپات برای اون روانشاد نگه داشتی ؟! خخخخ
خیلی شما آقایی به قرآن . زمان ما پسرا ازین کارا نمیکردن که . تازه بلد نبودن خیلی کارا رو انجام بدن ، عروسک دستکشباشونم ما میدوختیم سرکلاس ، اونا نمره میگرفتن . :)
روحشون شادباشه این خانم .
ضد حالی بود اینجا، وقتی تو یه جمع کوچیک، یکی کم میشه، هر چقدر هم نشناشیس باز سخت میشه.
خدا فقط به خانواده اش صبر بده، سخته، خیلی سخت
ناراحت کننده بود.
سلام
سلام عروس خانم:)
سه نقطه
خیلی دردناکه
دردناک بود.خیلی متاسف شدم از خوندن همچین خبری . خدا به خونوادش صبر بده
چه کاری جالبی کردی برای اوم خدا بیامرز
شروین یکی از بچه های کلاسمون بود که من اصلا نمیشناختمش برام زیر پا گرفت منم با زانو زدم تو دماغش الان باهم رفیقیم^_^