تناسب

اتاق من رو به جنوب شرقیه و اتاق خواهرم رو به غرب.از اونجایی که خواهرم سال گذشته از خانه ما رفت و اتاقش خالی مونده، به نظرم رسید میشه روزهای تعطیل تا عصر رو در اتاق خواهرم سپری کنم که سایه داره و خنک، عصرها هم به اتاق خودم بازگردم که آفتاب ازش رخ بر می بنده.


یه جمله ای خوندم نوشته بود دو گوش دارید، دو چشم و یک زبان، به تناسب از آنها استفاده کنید.پست های دو سال به قبلم رو که میخونم میبینم کاملا مثال نقض این جمله بوده ام.نمی دونم چی رو میخواستم ثابت کنم با اون آسمان ریسمان بافتن ها.خوبی طولانی وبلاگ نوشتن اینه که آدم با چند کاراکتر نویسنده متفاوت در طول زمان مواجه میشه.البته شاید اگه مثلا 50 سالم می بود این تفاوت رو نمیدیدم.


نظرات 9 + ارسال نظر
Amer پنج‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 19:10

فیل جان
این کد رو جایگزین کد هِدِر وبلاگت کن:

#header { background: url(http://s3.picofile.com/file/8207445126/Phil.jpg) no-repeat top; text-align: center; height: 170px; direction: rtl; }

تا تناسب عکس با هِدِر وبلاگت، برقرار باشه ;)

من چجوری میتونم این محبت تورو جبران کنم؟

سیمین جمعه 30 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 10:09

پست های دو سال به قبلت رو نخوندم ...

چیزی از دست ندادی فکر کنم کلی کارای اولویت دارتر وجود داشته باشه

Amer جمعه 30 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 13:08

خواهش میکنم.
شما همینکه بنویسی و ما بخونیم، خوشحالیم :)

قربان محبتت

آویشن جمعه 30 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 16:55

واقعا هم همینطوره.آدم وقتی برمیگرده به نوشته های قدیمیش یهو به یه چیزی دست پیدا میکنه که شاید در اون زمان بهش فکرم نمیکرده.مثلا یهو میگی جدا چرا ذهنمو درگیر همچین موضکع پوچی کرده بودم و الکی غصه میخوردم،یهو خندت میگیره.
گاهیم ازینکه تو این سالها چقدر وبلاگ نویس اومدن و رفتن و کدوماشون هنوز موندن یه چیزای خوبی یاد میگیری یا شایدم تو به اونا چیزی یاد داده باشی

شاداب شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 03:16 http://rival.blog.ir

باز دوسال قبل خوبه.. من که گاهی حرفای دوماه پیشمو هم میخونم تعجب میکنم!!
اتاق شیفتی مدل جدیده؟؟

اتاق شیفتی نه "الگوهای کوچ نشینی درون واحدی"

هولدن کالفیلد شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 13:38 http://insidemonster.blog.ir/

سلام خاموش از دیرباز خوبی؟ (این رو با تو نبودم "آزاد بر یهود")
حاجی اینی که میگی رو من هم درمورد خودم حس کردم، یعنی پستهای یه سال ، یه سال و نیم رو با الان مقایسه میکنم تفاوت رو میبینم! اصلا یه جور خوبیه تاریخچه نوشتاری داشتن!

برین جلو خونه خودتون با هم معاشرت کنین:)

Amer شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 19:30

شُکر... پایان شب سیه سفید است! جان :))

ارادتمند شما هم هستیم آزاد بر یهود! خان ;)

من مراتب اعتراض خودم رو رساندم بهش بابت اون اسم.آزرنده یهود مثلا قشنگ تره یه معنی داره اقلا

امین شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 21:18

همین که بعد اینهمه سال هنوز داری وبلاگ مینویسی؛
همینکه هنوزم که هنوزه برات مهمه کلی ایده رو توی مغزت میکاری و باهاش کلنجار میری و پرورشش میدی و میکنی یک پست وبلاگی ممکنه نفعی بحال بشریت نداشته باشه ولی لااقل به پویایی و شادابی و خلاقیت ذهن ِ مریضت کمک میکنه.
مام میخونیم و لذت میبریم.
من حتی بعضی موقع احساس میکنم؛ نه تنها نوشته های قدیمم بلکه زندگی قدیمم هم احمقانه بوده؛
و تراژدی اینجاست که فکر میکنم روزی هم حال ِ اکنون ِ خودم رو احمقانه تصور میکنم؛
تصوری که شاید 5 سال بعد درباره این نوشته ی اخیرت داشته باشی.

همینه که میگی.آدم مدام تغییر می کنه.ولی از یک سنی به بعد تغییر کمتر میشه و یک ثبات نسبی ایجاد میشه.من دنبال ثباتم.
قربون تو.

هولدن کالفیلد یکشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 03:47 http://insidemonster.blog.ir/

آقا من فلسفه اسمت رو گفتم دیگه! :دی
یزدگرد ریشه اش یهودی بود و تفکرات یهودی مابانه داشت!!! :دی
این اسم از اون بابته، اگه به خودت بود، آزارنده بر کلهم اجمعین اسم مناسبتری هست برات میلاد :))
اون آزاد بر یهود مخفف شده عبارت طولانی "دارای تفکرات آزاد منشانه نسبت به قوم یهود" هست! این کاملش عنوان مقاله است، اسم سرخپوستی نیست :))

یزدگرد تشکر میکنه ازت!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد