یک

در جایی از کتاب از زبان مارلو در "لرد جیم" اثر کنراد نقل می‌کند:

وقتی می‌کوشیم با نیازهای عمیق و درونی انسانی دیگر دست و پنجه نرم کنیم، درمی‌یابیم این موجوداتی که با ما ]در بهره‌مندی[ از منظره ستارگان و گرمای خورشید سهیم اند، چه اندازه درک نشدنی و ناپایدار و مرموزند. گویی تنهایی شرط سخت و مطلق وجود است؛ این پوشش گوشت و پوست که چشم هایمان روی آن سوار است در برابر دستی ]که به یاری[ دراز شده، فرو می ریزد و تنها روح متزلزل و تسکین ناپذیر و گریزان باقی می ماند که هیچ چشمی نمی تواند آن را دنبال کند و هیچ دستی نمی تواند به چنگش آورد.


+ رخوت دلچسب پاییزی با این آهنگ (موسیقی متن "فیلم کوتاهی دربازه عشق"، کیشلوفسکی).

نظرات 4 + ارسال نظر
پوریا سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 14:38

پسر همیشه با استایل نوشتنت و سلیقه موسیقاییت حال میکردم و میکنم. دمت گرم پسر

نار خاتون چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 08:21 http://naarkhatoon.blog.ir

داره خنک میشه...حالا زندگی کنیم...:)

م ر ی م ی پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 10:18

""" گویی تنهایی شرط سخت و مطلق وجود است"""
درسته..همونطور که سلول سلول پیکر ما درعین اینکه در هماهمگی با کل وجودمان هست ، اما هر کدوم در درون خودش دنیایی مخصوص بخود داره..
واینکه...تن های تنها...

مجید مویدی شنبه 24 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 19:28 http://majidmoayyedi.blogsky.com

کنراد با این یه کتاب ثابت کرد که اونم از خداوندگاران ادبیاته!!
این کتاب محشره کبراست. حتی بالاتر :)
دمت گرم. کیف کردم از گزینشت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد