میل جنسی به تصور حوزه ای ممنوع از امر انزجارآور وابسته است. زبان شخصی دیگر در دهان شما می تواند برایتان تجربه ای لذت بخش باشد یا می تواند نفرت انگیزترین و مهوع ترین نوع آزار باشد و این بستگی دارد به وضعیت روابطی که میان شما و آن شخص وجود دارد یا در حال برقراری است. لیکن زبان دیگری در دهان شما می تواند نشانه صمیمیت و نزدیکی باشد دقیقا به همان دلیل که می تواند تجاوزی منزجرکننده نیز باشد.
]صفحه 225[
نسبت اورال که در برابر اصل مطلب مثل نسبت اخبار نگاه کردن به تماشا کردن کنسرت زنده پینک فلویده... ماجراجویی با این چیزا بدست نمیاد... باید فقط سفر کرد...
صفحه 225 از کدام منبع؟
کتاب فلسفه زندگی که چن تا پست پیش معرفی کردم
لذت همیشه در غرایزه، و آموخته ها یا کنترلش میکنن یا تشدید. ولی لذایذ بشر همچنان از غرایز بدوی سرچشمه میگیره. خوردن، خوابیدن، سکس.... کافیه احساست رو نسبت به چیزی تغییر بدی. به همین سادگی!
خب این که بدیهیه
مشاهده گر روی مشاهده و موضوعِ مشاهده تاثیر می ذاره. در نتیجه رو برداشتی که به دست میاد هم تاثیر می ذاره. هیچی خالص نیس برادرِ عزیز. حق با توئه.
بسیار جالب بود ...
اینگونه به آن توجه نکرده بودم ..
:)
غرایز اینجوری ن . کور ن . یه جورایی شاید بشه گفت حتی حس مادری یا پدری هم ازین قاعده که تو از کتاب نوشتی اینجا پیروی کنه . مثلا تو حاضری دستت رو بکنی توی پی پی یه نفر دیگه و بشوریش . در حالت عادی این نفرت انگیزه . یا چمیدونم ، وقتی روی بلوز تازه و معطرت استفراغ میکنه تو لبخند بزنی . هوووق .
ازون بدتر حاملگی ه حتی . یه نفر دیگه داره به صورت کاملا انگلی مث گلسنگ روی پایه بدن تو زندگی میکنه و ازت تغذیه میکنه و درحالی که داری از ویار میمیری همون یه اپسیلون قوت و غذایی که قراره ایشالا بهت برسه روهم بالا میکشه ولی تو قربونش میری .
هورمونها جانم . هورمونها کثیف ترین حقه ی خداوند و یا شیطان بوده ن .
زیاد بهش فک نکن دیوونه میوونه میشی :)
من که نفهمیدم چی گفته؛
ولی ارجاعت میدم به انواع اس تی دی و بیمارهای اورال و آنال.
نمونه اش ابشتین بار ویروس هست که خانمان سوزه!
نکن برادر من.