فرامرز اصلانی مرد که حقیقتا به تخم چپم. امیدوارم بقیه خواننده‌های فراری دوزاری علی‌الخصوص ابی و گوگوش هم زودتر شر رو بکنن و بهش بپیوندن. از مرگ داریوش ولی ناراحت میشم چون عقل و شعورش بالاست و خوشم میاد ازش.

بعد از دو سال و سه ماه بالاخره از کلگری و خلوت خودم اومدم بیرون و یک هفته اومدم ونکوور پیش خواهرم اینا. کار خوبی کردم. البته با خواهرم اختلافات زیادی دارم و کون‌های زیادی از من پاره کرده در زندگی که بعدا بیشتر توضیح میدم ولی نهایتا بخشش از بزرگان است.

بنده یه نکته‌ای رو هم بگم اون اینه که اکثرا نمیفهمید من دقیقا چی میگم در این وبلاگ و از ظن خودتون یار من شدین و یک نفری که به نظرم استثناست و غالبا میفهمه من چی میگم تراویس هست.

من تقریبا فقط یک نفر رو مرتب در سوشیال مدیا و اینستاگرام از روی وب دنبال میکنم و اون کسی نیست جز وحید خزایی. یک اصطلاحی هست میگن طرف از ماتریکس خارج شده و در مورد وحید خزایی کاملا صدق میکنه. این 7 8 سال پیش ایران پلیس فتا افتاد دنبالش چون با دختر مخترا عکس پخش میکرد توی اینترنت. همونو انداخت فرار کرد ترکیه. ترکیه که بود من شروع کرده بودم جسته گریخته دنبالش میکردم. دوربینو میکاشت، مهستی میگذاشت بعد رول علف دستش با رکابی شروع میکرد رقصیدن و فحش خواهر مادر به خامنه‌ای و مقامات جمهوری اسلامی. یعنی پکیج رو که میدیدی کاملا بدیع و جذاب بود. ازینا بود که از شدت کسخلی و رد دادن واجد ارزش هنری شدن و خودشون هم نمیدونن چقدر خوبن.سه چهار سال انداختن تو گونی آوردن ایران (شایدم شبیه تتلو بگا رفت خودش برگشت - اینم اضافه کنم که از اساسا یه واریانتی از تتلوعه و شباهت های زیادی با هم دارن)، همون لب مرز گرفتنش بردنش اوین سه سال خبری ازش نبود تا اتفاقای پارسال که سر ماجراهای اوین شطرنجی آوردنش جلو دوربین که آره خبری نبود و همه چی امن و امان. یه مدت بعد آزاد شد و اولین ویدیویی که بعد آزادی ازش منتشر شد شاهکار بود، با دو تا سگش (لئو خزایی و مایا خزایی) وایساده بود بغل اتوبان تو برف یکی ازش فیلم میگرفت، یهو سگش دررفت اینم با فحش خواهر مادر افتاد دنبال سگه که فلان فلان شده برگرد زد زیر بغلش اومد جلو دوربین که بببسم اله رحححمان رحیم فلان. اینستاگرامش رو هم راه انداخته دوباره 6 7 ماهیه و من دنبالش میکنم و همچنان محتوا قوی و عالی. رفته کردان یه ویلایی افتاده با دو تا سگش هی میدوه دنبالشون استوری میگیره. صبحا پامیشه استوری میگذاره صبحت به خیر خدا، امیدوارم روز خوبی داشته باشی. دو تا بزغاله هم گرفت آورد اسمشون رو گذاشت شنگول و منگول، یک شب گذاشتشون بیرون تو حیاط فرداش استوری گذاشت عشقا منگول حالش خرابه براش دعا کنید. بزغاله بیچاره افتاد مرد اینم استوری گذاشت عشقا منگول مرد ولی حالا عیبی هم نداره به مرگ طبیعی مرد وگرنه اینارو میکشن میخورن. یبار پرید تو استخر دستش بگا رفت و عفونت کرد نذر کرد بزغاله قربونی کنه بعد که بزغاله هارو گرفت نظرش تغییر کرد و تصمیم گرفت بزرگشون کنه. کلا استوریاش یا داره قر میده یا داره دنبال سگ ها و بزغاله هاش میدوه. وسطشم چند تا الهی قمشه ای و آیه قرآن و اینا میگذاره. همه میگن رفته اونجا سیم کشیش کردن ولی من معتقدم این بچه روشنیه و خدا همیشه در قلبش بوده.

https://www.instagram.com/vahidkhazaei.official/?hl=en

ماه رمضان رو به اونهایی که به روزه اعتقادی ندارن و در ایران هستن تسلیت و به اونهایی که اعتقاد دارن و روزه میگیرن تبریک میگم. البته روزه گرفتن باید از سر اعتقاد قلبی باشه و نه چون ننه باباتون روزه میگیرن شما هم بگیرین. من خودم والا نمیگیرم چون اون سالهایی که میگرفتم بیشتر از اینکه یاد خدا باشم مدام گشنه‌م بود و تمام حواسم به این بود که کی غروب میشه از این گشنگی و بگایی نجات پیدا کنم، کلا سیر باشم رابطه‌م با خدا بهتره.

دوست خیلی عزیزم که امیدوارم از من ناراحت نشده باشه یه مطلبی رو مطرح کرده که جا دیدم اینجا بهش بپردازم. صحبت دوست عزیزم اینه:

"ی سوال؟ خدا از دید تو یعنی چی؟ دعا یعنی چی؟ اصلا نمیخام ب چالش بکشونمت.میخام بدونم فقط. چون من واقعا نمیدونم،مثلا دعا میخام کنم بعد میگم اگه مثلا خدایی هم باشه،منظومه شمسی رو ول کرده بیاد ب دعای من گوش بده؟
یا مثلا خدا یعنی چی؟ یعنی فقط همون خالق؟ نور عدالت؟ واقعا در چ حدی هست این خدا از دید تو؟ بعد ما بمیریم چرا باید برگردیم ب سمت خدا؟ ک چی بشه؟ یعنی هدف همین بود؟ زندگی کنیم بعد برگردیم ب سمت خدا؟ اصلا اگه بخایم بگیم خالق مهمه ک واقعا یکی باشه یا چند تا."

یک فیلسوف غربی‌ای هست که من ازش خوشم میاد به نام کیرکگور. من در مورد "ایمان" باهاش موافقم که اساسا مقوله‌ای هست بسیار شخصی و از جنس subjective certainty (یقین ذهنی) و تفاوت داره با objective certainty (یقین عینی) که اولی شناخت از طریق حس و شهود هست و دومی شناخت از طریق عقل (علم) و اولی هم مراتب بالاتری از شناخت هست تا دومی. برای همین ایمان اثبات نداره برخلاف مساله‌ی ریاضی. مخصوصا اگر ابزار شناخت رو فقط عقل بدونیم به دست نمیاد، عقل صلاحیت ورود به اون حیطه و ابزارش رو نداره اساسا. عرفان اسلامی هم یک چیزی در همین مایه‌هاست، مثلا شما اگر غزالی یا ابن عربی و امثالهم رو بخونید میبینید حرف همینه.

حالا مثلا من یقین ذهنی دارم که یک وجودی هست که ما هم جلوه‌های اون وجود هستیم. همین ابن عربی در وحدت وجود میگه اساسا وجود و حقیقتی جز حق تعالی نیست و ما همه جلوه‌ای اون وجود هستیم، جز خدا اصلا وجود و موجودی نیست و "لا موجود الا الله". برای همینه میگه "من از رگ گردن به شما نزدیکترم"، چون ما جدا از او نیستیم. این که هدف زندگی چیه هم همین ابن عربی میگه "انسان کامل"، شما فرض کن به عنوان جلوه‌ای از خدا ظرفیت وجودی بینهایت دارید، یعنی هیچ حدودی برای تعالی انسان نیست و این دنیا فرصتی هست برای اینکه چقدر میتونیم جلو بریم. در مورد دعا، همین ابن عربی میگه "از خدا چیز دیگری جز خودش مجویید". یعنی علم به اینکه ما بخشی از او هستیم، از او آمدیم و به او برمیگردیم. یک عارف عرب گفت "مردم در خوابند و زمانی که از دنیا رفتند بیدار می‌شوند". یک مطلب مهمی هم هست در اسلام که "بزرگترین عبادت تفکر است". خوب این خیلی مطلب مهمیه (میتونید به اسلام شکاک باشید و همچنان این مطلب رو مهم بدونید)، یه مطلبی هست برای من جالب بود که هم در انجیل اومده و هم در قرآن تقریبا شبیه. هیچ موردی مثل این ندیده بودم. در قرآن هست "آنها دلها [عقلها] یى دارند که با آن [اندیشه نمى کنند، و] نمى فهمند؛ و چشمانى که با آن نمى بینند؛ و گوشهایى که با آن نمى شنوند؛ آنها همچون چهارپایانند؛ بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند [چون امکان هدایت دارند و بهره نمى گیرد]. در انجیل هم اومده "زیرا دل این قوم سخت شده، گوشهایشان سنگین گشته، و چشمان خود را بسته‌اند، مبادا با چشمانشان ببینند، و با گوشهایشان بشنوند و در دلهای خود بفهمند و بازگشت کنند و من شفایشان بخشم". یعنی اینکه این تعالی چطور حاصل میشود شما میبینید "تفکر" و "جز خدا چیز دیگری نجستن"، یک مطلب مهمی هم هست به نظرم خیلی مهمه قبلا هم گفتم اینکه اون چیزی که من میفهمم و میدونم در مقابل اون چیزی که من نمیفهمم و نمیدونم نقطه ای است در اقیانوس. حالا مجدد من بگم که من ایمان دارم اما در مورد شریعت ادیان از جمله اسلام شکاکم و سوال دارم و دوست دارم بیشتر بدونم و اینکه اون هسته‌ی داستان چقدر ارتباط با شریعت داره اساسا و بهش وابسته‌ست. نقل قولهایی هم که میکنم چون مطلب مهم و درست میاد به نظرم نقل میارم نه چون کت بسته یه پکیجی رو پذیرفتم و حالا برای اثبات حرفم بهش رفرنس میدم. بنده خوندن عرفان اسلامی و مخصوصا ابن عربی رو توصیه میکنم و از فلسفه غرب هم کیرکگور رو توصیه میکنم که اگر فیلم هامون مهرجویی رو دیده باشین تا حدی با او آشنایی دارین و اساسا هامون هم کنکاشی در باب همین مسائله مخصوصا اگر شما به زندگی و جهان بینی علی عابدینی در اون فیلم دقت کنید مضامین عرفانی داره.

دیگه خدمت شما عرض کنم که من ضدیت داشتم تا چندسال قبل که بشینم مثلا دینانی گوش کنم ولی اخیرا گوش میکنم و به نظرم منبع خوبی هست در مورد مفاهیم عرفان اسلامی. این ویدیو کوتاهه. نکته دیگه اینکه نگذارید نفرتتون از جمهوری اسلامی شما رو زده کنه نسبت به این مقولات و سوا ببینید اینها رو.

این هم منبر امروز یه صلوات بفرستید دوستان آشپزخونه هم لطفا سریعتر سفره رو پهن بکنن و ظرف‌های قیمه و نوشابه‌ها رو تقسیم کنن بین عزیزان برای من و تراویس هم نوشابه نارنجی بیارید.