بخار گرفته ام...

نداشتن فیسبوک به مثابه از قافله عقب افتادن.ولی همراه قافله رفتن به چه قیمتی.همراه قافله رفتن اصولا چرا.اصلا خوبه خبر داشتن از زیر و بم تمام احوالات همه آشنایان که نگوییم،همه آشنایانی که دوستشان داریم؟گاهی خوب است خبر نداشت،یا کم خبر داشت.تصورات اشتباه و پندارهای وهم آلودم را نگیر از من دستانم خالی می شود.
اهمیت؟فیلم بازی می کنیم که اهمیت می دهیم.اهمیت دادن و اهمیت داشتن به مثابه لایک و کامنت.تراژیک ترین مسخره دنیا.
فروید تقدیم می کند:بررسی جامع شهوت مقبولیت مجازی و تلاش برای جلب مجازی اقبالات شهوانی اشخاص در شبکه های اجتماعی یا یه چیزی تو این مایه ها.
چیست پشت این چهره های ردیف شده بزک دوزک کرده؟دنبال چی می گردند؟

پشت پا زدن به ابزار مدرن برای برقراری ارتباطان اجتماعی دارد مساوی می شود با تنهایی در دنیای مدرن؟تنهایی رو دوست ندارم ولی با کینه و نفرت پشت پا میزنم خوب هم می زنم.بگذارید خوش باشم با این بی خبری شیرین.



یک ویدیو در این باب

یک ویدیوی دیگر در این باب

یک مقاله در این باب


نظرات 21 + ارسال نظر
arash پنج‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 23:28 http://rapamper.blogsky.com

سلام وبلاگ خیلی خوبی داری به منم یه سر بزن.
خوشحال میشم تبادل لینک کنیم.لینکم کردی خبر بده بلینکمت.

اندراحوالات من و اینجانب جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:21

فیلا سخن از زبان ما میگویی :-)

ما ایرانیها ، اصولا تا همه چیز را از شور به در نکنیم آرام نخواهیم نشست برادر جان ، این مثل انقلاب ارث پدرمان است و باید هرطور شده آن را صادر کنیم.

روزگاری همین وبلاگ ، معقول برای خودش رسانه ای بود ، یک عده ای حرفی برای گفتن داشتند ، فکر تولید میکردند ، اینجا فکرهاشونو با دیگران به اشتراک میگذاشتند. الان هر دختر بچه ء نوبالغ و هر نره خر مذکری که به دلایل بسیار واضح نتونسته توی خیابون دون ژوان باشه ، اینجا در دیار مجازی که به مثابه دیار غربت در اون لاف گزاف بسیار میتوان زد ، راه افتاده و به امر خطیر مخ زنی مدرن مشغوله.

در فیسبوک اتفاقا اوضاع کمی معصومانه تر از وبلاگه ، اونجا طفلی ها به درد خودشیفتگی جنون آمیز مبتلان و هر روز از خودشون عکس و استاتوس ساطع میکنن و بقیه هم لایک میزنند و اینجوری وقت گرانمایه رو هدر میدن که البته اونجوری م هدر ندن اصولا هدره!

خیلی بحث پر تناقضیه آیدا،از طرفی تمایل به جنس مخالف ذاتیه گمانم(بگذریم از اقلیتی منحرف) و بالاخره ملت دل دارن یه جا درز می کنه دیگه،مخصوصا وقتی محدودیت هست.ولی بخش مشمئز کننده ماجرا اینه که به یه زبان فکر می کنیم و به یه زبان رفتار.من اصل قضیه رو محکوم نمی کنم،فقط میگم نباید آدم سر خودش و بقیه رو شیره بماله.
گاهی اوقات احساس می کنم دارم با فلسفه بافی دل خودمو خوش می کنم،ولی خوب هیچ وقت کاری نمی کنم که از خودم بدم بیاد.جدیدا هم به نتیجه رسیدم برای برقرار یک سری ارتباطات حداقلی فیسبوکم رو باز کنم ولی خاموش خواهم بود و اندکی افراد هستند که احساس کردم اگه نتونم از طریق اونجا باهاشون ارتباط برقرار کنم یحتمل صرفا اون دنیا فرصت ملاقات فراهم خواهد شد و این رو نمی خواستم!البته بصورت کاملا موقتی هم خواهد بود.(با حفظ اصول!)

هولدن کالفیلد جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 13:27 http://insidemonster.persianblog.ir

الا خدایی! منم ندارم از این اکانت منحوس زندگی نابود کن!

پسرک مزخرف.. . جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 14:02

کاملا موافقم با حرفات.

پوریا جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 16:21

اون روزی که حرف از کوروش و فردوسی و سعدی و ...میشه ما ایرونیا سینه میدیم جلو و ادعای فرهنگمون کون همه رو جر میده اما وقتی پامون به جاهایی که همه اقوام کره زمین توش هستند وا میشه،اون موقعست که چهره واقعی فرهنگمون هویدا میشه...شاید یک کم بیربط باشه به موضوع اما همین مردمی که تو بی بی سی و وی او ای،میان بحث میکنن که اعدام در ملا عام کار خیلی بدیه و زشته و این جور چیزا...مگه ندیدی یارو بچه بغل کرده میره تماشای اعدام فکر میکنه اومده سینما...بچشم آورده...فرهنگ مارو رفتارمون نشون میده نه اون بزک انی که میذاریم رو صورتمون و میریم تو گورستونی به نام فیسبوک!

پوریا جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 16:25 http://blueground.blogsky.com

با اون حرفت که گفتی گاهی نباید خبر داشت یا کمتر خبر داشت هم به شدت موافقم و رنج ما هم از این بدبختیه رفیق

میترا جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 16:29

الزامن اینجور نیست........من مدتی دارم و با شناختی که از خودم داشتم و عزلت گزینی و سکوتم هنوز راضی ام. البته دوستام واقعی اند و روابطم واقعی. از حال و احوال هم باخبریم و سرکی تو دنیای ادبیات.... تا اینجاش بد نیست......تا تبدیل نشده به نمایشگاه و رخ فروشی.....

البته همون طور که گفتم خودم هم وان هاندرد پرسنت با خودم موافق نیستم!

karam جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 23:10

آلت تناسلی ت تو هرچی شبکه اجتماعیه با هر چی آدم بزک دوزک کرده توش.

و اوصیکم بالعفت الکلام!

امین شنبه 11 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 17:17

اول از همه ؛ نظر من درباره این چند خط نوشته ات؛ نظر خدابیامورز برگمان درباره ی تارکوفسکیه فقیده :
« آن چه را همیشه می خواستم بگویم بی آنکه بدانم چه گونه، کسی داشت بیان می کرد.»

باید پرینت بگیرم و پخش کنم این نوشته رو. اشمئزار ِ فیس بوکی ، اینسیتاگرامی، وایبری و ... حتی از یک کیلومتری هم حال منو بد می کنه.(تجربه کار با هیچ کدومشون رو نداشتم)
جز گودر ِ خدابیامورز همه بزک دوزک کده های مجازی-موبایلی و اینترنتی همونطور که گفتی بیشتر به کمدی-تراژدی شبیهه. یه چیزی تو مایه های گروتسک که به نظر من نزدیک ترین فلسفه به حال ِ فعلی ِ آدمی.
تنهایی در میان ِ جمعی که وجود ندارند و واقعی نیستند. توهم و تخیل اهمیت دادن و اهمیت داشتن. حس ِ بلاهت ِ روشنفکرانه.

این پستت رو باید پرینت گرفت و در جلسه گروه درمانی نارسیسیت های معتاد به فیس بوک دورخوانی کرد.
من به چند نفر ایمیلش می کنم . باشد که پند گیرند.

امین تو از معدود افرادی هستی که من رو در زمان حیاتم درک کردی.

نفیسه یکشنبه 12 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 00:12 http://nafisebano.blogfa.com

بنظر من یه جورایی براشون تبدیل شده به وظیفه! ینی وظیفه ی خودشون میدونن که عکس ها و استاتوس های همو لایک کنن و کامنت بذارن!
بارها و بارها از دوستام شنیدم که پشت سر عکس فلانی حرف میزنن و بعدش میگن "البته من لایک کردما ! آخه ناراحت میشد اگه لایک نمیکردم!!" :|
من همیشه معتقدم تو این دنیا هرکسی یه جور دیوونه است! اونا هم اونجوری!!

قضاوت کثیف و دورویی رجوع شود به ویدیو یک!

میلاد یکشنبه 12 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 23:41 http://ghahvesigar2.blogfa.com

این هم حرفیست

م.کافکا شنبه 18 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:55 http://ketab.blogsky.com

موضوع بدی انتخاب نکردی
گاهی حالم می‌گیرد از این چهره های ردیف شده بزک دوزک کرده و قصد حذف کردن اکانتمو دارم اما می‌ترسم از این قافله عقب بمانم و موقتا اکانت رو غیرفعال می‌کنم!
بالاخره این چیزا همون اولشون که هرکی هرکیه بدردبخوره نه الان که شده...

ناشناس شنبه 18 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 16:52 http://darighodard.blogfa.com/

همون که هانا آرنت می گوید:تنهایی انسان مدرن نه تنها به معنای با دیگری نبودن بلکه به معنای با خود نبودن نیز هست!

ناشناس شنبه 18 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 19:58 http://darighodard.blogfa.com

با اجازه لینک وبلاگ شما را به لیست پیوندهای وبلاگم افزودم!
هر موقع به روز شدید خبرم کنید:-)

متچرکرم!

سعید یکشنبه 19 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:56 http://eververt.wordpress.com

قبلا هم این بحثو داشتیم با هم :دی در دسترس باش هرجا بودی باش :)

پوریا سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 00:11 http://blueground.blogsky.com

خوشتیپا رو میگیرن میلی :-)

ققنوس خیس سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 17:27 http://ghoghnoos77.blogsky.com

فیس بوک جاییست برای خود مهم پنداری و ارضای خودشیفتگی های انسان های اغلب میان مایه ی مدرن!

[ بدون نام ] یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:29

وقتی قراره از یه چی سر در بیارم یا کاری رو با نهایت دقت و تمرکز انجام بدم چشام حالتی رو می گیرند که چشای تو بخود گرفتن.. .

رها سه‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:02 http://darighodard.blogfa.com

سلام
به روزم خوشحال میشم یک نگاهی بندازید

negar پنج‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 15:32 http://crazygirls-2010.blogfa.com/

تراژیک ترین مسخره دنیا...بهترین تعبیر میتونه باشه برایِ خیلی از عاداتِ احمقانه.
"بگذارید خوش باشم با این بی خبری شیرین"....واین جمله در نوعِ خودش معرکه بودا!:))
جملات قشنگ از یه ذهن قشنگ میاد..آفرین به افکار و قلمت...

miady سه‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 23:58 http://miady.blogfa.com

یاد یکی از رفیقام افتادم.یه مدت گیر داده بود منو اد کن.اسمم تو فیسبوک هم فلانیه مثلا.
خوب لامصب وقتی فیسبوک ندارم چطوری اینکارو کنم؟
به هرکی هم میگی فیسبوک یا تانگو ندارم،باور نمیکنه.بعد کلی خندیدن میگه راستشو بگو دیگه چیه میترسی آشنا پستاتو بخوونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد