خواب دیدم زمستان است و در یک فضای باز، جایی ایستاده‌ام. کنارم انگار دو تا تیر و تخته‌ی چوبی بود. از دور دیدم یه گرگ سفید در حالی که بهم خیره شده داره به سرعت سمتم میاد. فهمیدم به زودی کارم تمومه، با گام‌های سریع و مصمم انگار فقط داشت میومد که کار من رو بسازه. یه نگاهی به تیر و تخته انداختم ببینم میشه پناهی ازش درآورد یا نه، که دیدم نه، فایده‌ای نداره. پس فقط وایسادم تا بیاد، کاملا بی‌دفاع و تسلیم محض، منتظر.

نظرات 1 + ارسال نظر
سمیرا پنج‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1402 ساعت 00:46

ان شاءالله که خیره، حتما صدقه بده

فک کنم نه خیره نه شر، صرفا نمود اوضاع روحی و ذهنیمه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد