اینارم بگم لال از دنیا نرم

+ با فرانسوا (معلم فلسفه هه) بحث فکر کردن، کتاب خوندن و اینها شد. گفتم که به نظر من فلسفه مخصوصا هرچقدر تئوریک تر، مزخرف تر و کسشره. کلا آدمی که یه گوشه ای بشینه و اسم خودش رو بذاره فیلسوف و رسالتش تفکر و صادر کردن نظریات باشه خیلی ابله و بی مصرف تشریف داره.

من تینیجر بودم خیلی کتاب میخوندم، ذهنم خالی بود و عطش یادگیری داشتم. بعد احساس کردم بهتره داستان خودمو بنویسم، نه داستان کاغذی ها. خیلی ساده اینکه Go live your fucking life. البته یه مدت از اونور افتادم دیگه، ولی بعدش تعدیل شدم. اینارو بهش گفتم. موافق بود تقریبا. گفت آره، باید بری شنا کنی، فقط هر از چندی سرتو بیاری بالا تا یه نفس بگیری. باز بری زیر آب.

این حرفش تو ذهنم خواهد موند. بعضیا کلا کله شون زیر آبه. بعضیام نشستن لب آب پارو انداختن رو پا فکر کردن هنره.


+ راستی 7 فروردین وبلاگم 5 ساله شد. به خودم تبریک میگم.

نظرات 17 + ارسال نظر
م ر ی م ی شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 08:28

7سالگیت رو تبریک میگم میلاد خان...
امیدوارم همینطور وبلاگت سرپا باشه و برامون از سفرها و تجربیاتت بنویسی....
ضمنا:
میشه یه توضیحی در مورد کاوچ سرفینگ بدید ؟!
مرسی

مرسی:)
couchsurfing.com
جایی که میخوای سفر کنی، از اینجا میتونی آدمهایی رو پیدا کنی که پروفایلت رو میخونن و اگه حال کردن میگن بیا خونه ما

شیخ(ع) شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 16:40

قلمت نویسا نفست گرم...

چاکریم

آویشن شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 17:36 http://dittany.blogsky.com

5 سالگیه وبلاگت مبارک.
امیدوارم همیشه همینجوری قلمت مستدام باشه رفیق

ممنونتم

پسرک مزخرف.. . شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 17:47

تبریک میگم!
خیلی مواقع باید زیر آب رفت زیر آبی رد کرد و....

فدات

جلبک خاتون شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 18:17

;)


Go live your fucking life
;)))

از اسم کتابه خوشم اومد

;)

جین شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 21:43

سلام
من یه چندباری خاموش خوندمتون
لینکتون کنم اشکالی نداره؟

چرا ناراحت میشم به مولا :)
نه قربون لطفته

جین شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 21:59

Noname شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 23:56

حرف خوبی زده اما حالا که چی.
سفر باحالی باید بوده باشه.
من دلم هیچ هایک می خواد.
یه‌گلخونه تو فاز دو زدن نیاز به همکار دارن.
پر از کاکتوسه.

گلخونه هرو چی کار کنم من یعنی؟

noname یکشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 23:41

اگه حال می کنی برو کار کن !
چون در آرزوشم و نمی تونم به تو که نزدیک تری بهش گفتم.

خیلی خوبه آدرس دقیق یا شماره تلفنی داری ازش بدی بهم؟

Noname دوشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 14:57

اسمش بیلوبا هست.
۴۴۶۹۴۲۲۷

شهروزو میگی؟ :)
پشت خونمونه

Noname دوشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 16:01

به اسم نمی شناسم.
سوپر کلوز.

. سه‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 07:55

ویزای هند رو هم از طریق کوچ سرفینگ گرفتی یا جور دیگه ؟

ویزاهارو معمولا از طریق سفارت خونه ها میگیرن نه جور دیگه

شهرزاد چهارشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 09:16

هوم... حرفش جالب بود واقعا....

agreed...

راهیل چهارشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 11:51 http://www.rahilism.blogfa.com

باسلام
من معتقدم هرکس باید فلسفه ی خودشو داشته باشه چون برداشت هرکس از زندگی باتوجه به تجربه های خودشه
ولی از خوندن فلسفه بافی های دیگران هم لذت میبرم
نوشته هاتون قابل تامل و تحمل بود!
میشد خوند و خسته نشد

kind of same page

الهه پنج‌شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 20:28 http://nilak.blogfa.com

منم جامعه شناسی خوندم، پرفسور و استاد خرخونِ بی خبر از دور و برشون زیاد داشتیم..

شرم برشون باد

فاطمه پنج‌شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 22:02

یک سال هند زندگی کردم به خاطر شغل پدرم که تعهد خدمت به سازمان ملل داشت... ازشون خوشم نمیاد / بهتره بگم متنفرم ... فقط کثیفی و تجاوز به زنان به عنوان یک کار عادی و کاملا شناخته شده( اینا به خاطر طبع خیلی گرمشون اینطورین همشون از پیر و جوون ( ذاتا طبعشون گرمه بعد واسه من چپ و راست فلفل و دمنوش های گرم هم میخورند حتی روی خیار و هندوانه هم فلفل میریزن میخورن ... یادمه واسشون از طرف ان جی او های محلی و جهانی مدام کلاس توجیهی میذاشتند که به زنها تو مکان های اجتماعی کاری نداشته باشند و زندگیشون رو بکنند اما نمی فهمیدند .... بیماری های معدوی و رودوی و که مبتلا شدم... میمون های لج در بیار وحشی ... و فضول مسخره که حتی سر کلاس های درس هم حضور داشتند ( سر کلاسها دستشویی میمون ها بود که از پنجره وارد میشدند و یکی یکی کارشون رو انجام میدادند و میرفتن بیرون و توی چهره شون یک خنده ی لج در بیار بود و من مطمئنم برای اذیت و آزار من این کار رو عمدا انجام میدادند ) و همه جا پر از فاضلاب میمون و گاو بود حالا فرض کنید بارون هم بباره مدام تو مارچ و آوریل و ...و این فاضلاب ها روی آب ... دیگه تهوع میگرفتی اونجا ..... بهتره از دکترهای بیمارستانهاشون چیزی نگم که همشون گی یا لز بودند خیلی شانس آوردید که دوستانتون اینطوری نبودند ...، ازشون تو خاطرم چیز دیگه ای باقی نمونده ... البته اینا واسه 15 سال پیش بود...الانش رو نمیدونم چجوریه .....دیگه پامو هند نمیذارم ... حتی بهم تور رایگان هند گردی هم بدن نمیرم .... شما تنها شخصی بودی که هند رو همونطور که هست توصیف کردید مرسی ... هند فقط برای ده روز توی هتل قابل تحمله بقیش اگه بیشتر بمونی قطعا مریض میشی ... هم روانی هم جسمی ...


خیلی عالی مینویسید .....
من شکر میکنم در ایران هستم ....
باز هم بنویسید ...

تو قاعدتا یک سال بودی شناخت درست تری داری تا من که ده روز بودم فقط. منم اورآلی ازشون خوشم نیومد ولی خوب آدمای خیلی خوب هم برخورد کردم. نباید همشونو قضاوت کرد مثل همه جا همه جور آدمی دارن... کثیفیو موافقم، ولی راستش تجاوز و امنیت من چیزی ندیدم. یعنی دخترا اعم از دخترای توریست اروپایی برا خودشون میگشتن کسی نگاه چپ نمیکرد، حالا تو همین تهران شب تنها یه دختر بره بیرون صد تا متلک میخوره
مرسی از لطفت

[ بدون نام ] جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 01:33

مرسی از پاسخ شما ... تجربه ی خوبی برای شما بود امیدوارم به جاهای دیگه سفر کنید و من بتونم سفرنامه های گوناگون شما رو بخونم ...

در مورد هند پهناور ایالت به ایالت و در زمان نخست وزیری هر شخصی اصلاحات منفی و مثبت زیادی صورت میگیره ....من سال 2000 اونجا بودم در قلب ایالتی که خشونت از هر نوعش میان مردم وجود داشت و از هر نظر بدتر از سایر نقاط هند بود _ من در ایالت مانیپور بودم به دلیل تعهد پدرم .... قطعا هندی ها تاریخچه بزرگی دارند اما به باد دادند هر چی داشتند با سر سپردگی و خارجی پرستی که مطمئنم برای شما که رفتید اونجا کاملا مشهوده ... از اون سالها اکتیویست های زیادی در مورد حقوق زنان و .... فعالیتشون رو گسترش دادند امیدوارم امنیتی که ازش حرف میزنی در ایالات دیگه هم برقرار باشه ... تجاوز متاسفانه در مقیاس خانگی و قبیله ای / قومی در بیشتر ایالت های هند اتفاق میفته و چندان انعکاس رسانه ای و .... نداره! بیشتر دخترها از ترس آبرو حرفی نمیزنند یا زیر سن بلوغ ازدواج میکنند قبل از اینکه طعمه هوسرانی افراد روستا یا قبیلشون بشن ( مرد هندی ها جرات نگاه کردن به توریست ها با حقوق کاپیتالیستی و مصونیت قانونی .... ندارند چه برسه به متلک و نگاه بد ) اما انصافا انسانهای فرزانه و مهربونی در بینشون وجود داشت .....من هم از جنس خودشون شرقی هستم و هیچ وقت دوست نداشتم مثل روشنفکرها و سانتی مانتالیست های غربی به شکل شعاری با زنانشون همدردی کنم هر سال کلی بازیگر بالیوودی و هالیوودی به روستاهای اونجا سر می زدند و کلی همدردی رسانه ای ...اما من و امثال ما ایرانی ها چون احساس پیوند نیاکانی و اصالتی باهاشون داشتیم دلمون از اعماق واسشون می سوزه .....میانمار و سبعیت نیروی شبه نظامیش و ....عدم امنیتش به ایالت هایی مثل مانیپور نفوذ کرده بود اون زمان. امیدوارم الان بهتر شده باشه و حرفهای شما برای من نویدبخش بود ... اکتیویست هایی مثل Irom Chanu Sharmila با اعتصاب غذا و .... شاید تونسته باشند تا الان وضعیت رو بهتر کرده باشند. امیدوارم دوست من " Phil " نوید آور هندوستان باشه ...

ضمنا phil عزیز من عاشقانه آروو پارت رو دوست دارم و آهنگ " fur alina " پارت رو مدیون بلاگ شما هستم با او تصاویر زیبا از کوهستان های زاگرس اگه درست یادم باشه .... این ریمیکسش بعد عجیب و absordism به این موسیقی داده که به تصاویر شما همخوانی داره مثل اثر اصلی. خدمت شما :

http://s7.picofile.com/file/8248192526/PILOTPRIEST_Starfilter_Fr_Alina.mp3.html

دیدم مانیپورو خیلی نقطه باحالی واقع شده از لحاظ جغرافیایی...
آروو پارت نابغست. مرسی از لینک دارم گوش میدم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد