In Brief

ببینم این انتخابات بعدی کیه نریم رای بدیم

سینماهای تهران

این مطلب رو توی یکی از شماره های مجله کاویان سال 1329 دیدم و گفتم حیفه جایی نذارمش.


بقلم آقای جلال نعمت الهی


تهران هنوز سینما درجه یک ندارد


در تهران بیشتر از بیست سینما نیست و بعضی از آنها در تابستان افتتاح می شوند و در زمستان تعطیل می گردند.سینماهای دائر تهران به ترتیب از این قرار هستند-ایران،پارک،متروپل،البرز،تهران،رکس،مایاک،دیانا،کریستال،هما،برلیان،هولیود،میهن،میترا،ملی،خورشید و چند سینما دیگر هم در شرف ساخت است که بزودی افتتاح خواهد شد ولی هیچ یک از آنها سینمای درجه اول نیستند.تهران با یک میلیون جمعیت خود بیست سینما دارد و اگر دقت کرده باشید بیشتر شبها صندلی این سینما خالی است و کسی رغبت زیادی بدیدن نشان نمی دهد،در حالی که اگر تهران را با نیویورک و لندن مقایسه کنیم می بینیم که تعداد سینماهای آن چقدر کم است.در نیویورک بیش از هزار سینما وجود دارد و هر شب شما به سینما بروید می بینید جای خالی نیست و بزحمت جائی برای نشستن پیدا می کنید،در حالی که در تهران فقط شب اول و دوم یک فیلم خوب می توان این منظره را تماشا کرد.


صندلی های سینماهای تهران


در آمریکا "لژ" نیست و هرکس زودتر آمد بهترین جا می نشیند و صندلی ها همه راحت است و انسان از نشستن روی صندلی هیچ احساس ناراحتی نمی کند،در حالی که صندلی چوبی سینماهای ما مثل قیچی لباس آدم را پاره می کند،و در کنار صندلی های سینما متروپل و پارک آدم باید مثل اتوبوس پاهای خود را در بغل بگیرد تا فیلم تمام شود.در هیچ جای دنیا صندلی نمره دار نیست و موضوع نمره دار شدن بلیت های سینماهای تهران از ابتکارات ایرانی هاست و هر کس این ابتکار را به خرج داده خیلی هوش به کار برده،چون به هیچ وسیله نمی توان جلوی بی تربیتی تماشاچیان را گرفت.متاسفانه در سینماهای ایران هنوز دستگاه تهویه وجود ندارد که هوا را تصفیه کند،به همین جهت سیگار کشیدن موجب زحمت دیگران می شود و بعضی از تماشاچیان در سینما دچار سردرد و سرگیجه می شوند و علت آن هم هوای بد سالن سینما است.


فیلم خوب کمتر نمایش داده می شود


اگر نظری به وضع سینماها بیفکنیم مشاهده می نمائیم که در کمتر کشوری اینقدر فیلمهای کهنه و خراب و بی مزه نمایش می دهند.نظر به اینکه مردم هیچ تفریح دیگری جز سینما ندارند مردم به تماشای مبتذل ترین و بی ارزش ترین فیلمها نیز تن می دهند و گذشته از این کمتر دیده شده است که دولت بتواند وضع سینما که امروزه جزء لوازم ضروری زندگی انسان متمدن است ترتیبی بدهد.مدیران سینماها اصلا گوششان بدهکار نیست،شهرداری هم که مالیات خود را می گیرد.

چگونه باید مردم را از خواب بیدار کرد
دستگاه ناطق سینما معمولا ضعیف و خراب است و صدای صحبت هنرپیشگان فیلم را کسی نمی شنود.به همین جهت تماشاچیان وسط فیلم شروع به زدن "آروغ" می کنند،یا بلند خمیازه می کشند.یکی از ظرفا می گفت،بعضی فیلمها را باید در پرده آخرشان نگه داشت و ترقه ای زمین زد تا تماشاچیانی که به خواب رفته اند،بیدار شوند و شب در سینما نمانند و باعث زحمت بشوند.گاهی در حین نمایش فیلم شوخی های بامزه رد و بدل می شود.


بپا مار پشت درخته


فی المثل در همانوقت که هنرپیشه ای در میان جنگل سرگردان است و ماری در پشت درختی در کمین اوست ناگهان یکی از تماشاچیان سکوت را در هم می شکند و می گوید"بپا مار پشت درخته"صدای خنده در سالن می پیچد.یا هنگامی که عاشق و معشوقی به هم می رسند و دور از اغیار لب به هم می گذارند ناگهان صدای بوسه ای در فضای سالن طنین میاندازد و حضار به خنده می افتند.یا در سکوت ممتدی که حکمفرماست ناگهان صدای "آروغ" بلندی شنیده می شود،یا همان وقت طفل خردسالی شروع به گریه کرده و از مادرش خواهش می کند که او را برای قضای حاجت بیرون ببرد،و در این وقت است که همه توجه خود را از فیلم معطوف به موضوع نوظهور می کنند و گاهی صدای خنده به قدری بلند می شود که ناگزیر چراغ را روشن می کنند.


لدتهای روح


در سینماهای تهران چند کار است که براستی آدم را عصبانی می کند.یکی این که در همان وقت که آدم راحت و آسوده روی صندلی نشسته ناگهان چند نفر به ردیف آمده مثل لاک پشت آهسته آهسته از جلو آدم عبور می کنند و مانع تماشا می گردند،یکی دیگر اینکه بعضی ها بلندبلند نوشته فارسی فیلم را برای رفیق پهلو دستی خود می خوانند و این کار هم جزو عملیات زننده در سینماست،دیگر اینکه رفیق پهلو دستی سیگار خود را روشن می کند و دود آن را به چشم انسان فوت می کند،دود صاحب مرده مثل گاز اشک آور چشمان انسان را از کار میاندازد و مانع دیدن فیلم می شود.از کارهای زننده دیگر یکی برنداشتن کلاه است.هنوز برخی از آقایان در سینما با کلاه می نشینند در حالی که این موضوع خلاف ادب است و کسی که کراوات می زند،باید در سینما یا تاتر کلاه خود را بردارد.باز هم از مناظر زننده که انسان را دیوانه می کند،موضوع معاشقه است،دو دلداده که جائی را برای "لاس زدن" پیدا نمی کنند و راه سینما پیش می گیرند و همه جا میایند،تا دو صندلی جلوی ما را اشغال می کنند آنوقت به محض این که فیلم شروع شد،سرهای خود را بهم می گذارند،بیخ گوش هم حرف می زنند و گاهی وضع غیرعادی اعلام می شود،به طوری که تماشاچیان کنجکاو متوجه بوسه هم می شوند.آنوقت است که آدم دو پرده را در آن واحد تماشا می کند.یک پرده بی جان بر روی دیوار یک پرده جاندار بر روی صندلی جلو...


درددل خانمها


بعضی از خانمها هم درددل خود را برای سینما می گذارند بعد از آنکه درددل تمام شد،آنوقت "کرکر" شروع به خنده می کنند،اصلا گوئی برای تماشای فیلم نیامده اند بلکه آمده اند که بگویند و بخندند.


اما سینماهای جنوب شهر


حالا که از سینماهای شمال شهر صحبت کردیم خوب است سری هم به سینماهای جنوب شهر بزنیم.در جنوب شهر چند سینما هست که از اسم بردن آنها معذوریم اما اگر روزی خواستید به آن سینما بروید مواظب باشید سرتان آتش نگیرد چون طرز خاموش کردن آتش در این سینماها پرتاب ته سیگار روی سر دیگر تماشاچیان است.و در کنار دیوار تابلوی بزرگی زده روی آن نوشته اند،استعمال دخانیات اکیدا ممنوع است و در زیر آن با خط قشنگی نوشته شده"لعنت بر پدر و مادر آن کسی که اینجا عرق بخورد"بلیت آن سینماها یک ریالی و دو ریالی و سه ریالی و لژ آن پنج ریال است.صندلی های لژ آن خیلی نرم و راحت است ولی همین طور که آدم نشسته یکدفعه آتش می گیرد و پشت سر آن دست و پای انسان ورم می کند،بعد معلوم می شود که آقا یا خانم "ساس" کار خود را کرده است.ردیف لژ و سه ریالی و دو ریالی آن به وسیله کنترل های "چاقوکش"حفظ می شود و اگر کسی خواست پای خود را از دو ریالی به سه ریالی بگذارد با مشت محکمی مواجه می شود و کنترل "ریشارد تالماج" زیر چانه او می زند و وی را به سر جای خود می نشاند.ردیف جلو را زیلو پهن کرده اند و تماشاچیان روی زمین چهارزانو می نشینند.


فیلم های "بزن بزن"


فیلمهای این سینماها اغلب "بزن بزن"یا "زد و خورد" است.فیلم بزن بزن فیلمی است که هنرپیشه آن از اول فیلم دیگر قهرمانان را بباد مشت و لگد می گیرد،اما فیلم زد و خوردی سنگین تر است و چند صحنه کتک کاری بیش تر ندارد.وقتی یک فیلم بزن بزن نمایش می دهند از طرف کلانتری و مدیر سینما چند پاسبان و چند نفر کنترل قوی هیکل مامور انتظامات می شوند،چون در این مواقع تماشاچیان تحریک شده با لگد و مشت سر و کله هم می زنند و گاهی کار به مرحله خطرناکی می رسد و نزاع دسته جمعی شروع می شود،آن وقت است که از طرف مدیر سینما دستور داده می شود که نمایش فیلم را قطع کنند و چراغها را روشن نمایند.
اگر این سینماها یک فیلم سنگین نمایش بدهند که زد و خورد نداشته باشد و فیلم عشقی باشد آنوقت چند نفر از طرف تماشاچیان مامور می شوند آپارات چی را از پشت دستگاه بیرون می کشند و کتک مفصلی به او می زنند تا خودش باشد فیلم عشقی نشان ندهد،به طوری که یکی از مخبرین سینمایی به من می گفت  فیلمهای هندی نظیر فیلم  "هنسای عرب"هنتر والی و "موتور والی"بهترین فیلم ها در نظر آنها شناخته شده است و بعد از آن فیلمهای "ریشارد تالماج""کن مانیارد""بوک جونس" و "بوستر گراب" و "هرمان بریکس" برای آنها قابل اهمیت است.


تخمه شکستن


یکی از ناراحتی های سینماهای شمال شهر شکستن تخمه است که هم گوش تماشاچیان را اذیت می کند و هم معده خورنده را خراب می سازد.دیگر اینکه انسان قدش از نفر جلوئی کوتاه تر باشد،یکی از بچه ها می گفت آقایی در سینما به طرف من برگشت و گفت بچه جان تو مثل اینکه جایی را نمی بینی،گفتم نه پرده را نمی توانم ببینم،آقا گفت خیلی خوب مرا تماشا کن هرجا که من خندیدم تو هم بخند.در سینماهای آمریکا اگر جلوی فیلم دو ساعت نمایش یا به قول خودشان شو نداشته باشد فیلم دیگری نمایش می دهند و انسان باید درست چهار ساعت روی صندلی بنشیند و دو فیلم را پشت سر هم تماشا کند.در ایران قضیه برعکس است قدری از فیلمهای معمولی را هم کوتاه می کنند این است که به عوض دو ساعت تماشا انسان گاهی یک ساعت نیم یا یک ساعت و سه ربع مشغول می شود.


بازار سیاه


حالا که موضوع به اینجا رسید بی مناسبت نیست از "راکت ها" صحبت کنیم.در تهران گروهی پیدا شده اند که مدیران سینما را بستوه آورده اند و مدیران هر چه می کنند خود را از دست آنها نجات دهند،قادر نیستند.این گروه فروشندگان بلیت سیاه هستند و بازار سیاه را جلوی سینما دائر می کنند و تشکیلات آنها خیلی مرتب پیش از شروع سانس عده ای از آنها در جلوی گیشه جمع شده مقداری بلیت می خرند بعد که بلیت ها همه فروش رفت آنوقت در جلوی سینما بلیت ها را به قیمت های مختلف می فروشند و تا به حال بارها خود من از آنها بلیت خریده ام.می توان گفت تشکیلات آنها از تشکیلات یک حزب مقتدر زیرزمینی نیرومندتر و دخل آنها از یک فروشنده مجرب زیادتر است.
بدین طریق در این کشور گل و بلبل همه چیز ما از سینما گرفته تا مدرسه و آموزشگاه و هر موسسه عمومی دیگر خراب است و فعلا زمامداران چنان به خود مشغولند که وضع به عوض آنکه بهتر شود روز به روز بدتر می شود.


هفته نامه کاویان سال دوم شماره 90 شماره مسلسل 60 پنجشنبه 15 دی ماه 1329