خیلی متلاطم. اتفاقات پشت هم. توی ذهنم بین نور و تاریکی در رفت و آمد. تا چند هفته‌ی دیگه همه‌چیز معلوم میشه.

میخوام وایسم تا نفس آخر بجنگم.