Yahoos

گالیور در سفر چهارم و آخر خود، پا به سرزمین هوئی هنم ها می گذارد، سرزمینی که در آن اسب هایی نجیب و باهوش (هوئی هنم) بر گونه ای وحشی و انسان وار (یاهو) حکمرانی می کنند.


گالیور یکی از اعضای قلمرو اسب ها می شود و شروع به تحسین و تقلید از هوئی هنم ها و شیوه زندگی شان می کند، روی گردان از همنوعان انسان خود، آن ها را تنها یاهوهایی می بیند که صرفا موهبت ظاهری از منطق را داشتند، و از آن تنها برای تشدید و افزودن به فساد و خباثتی استفاده می کنند که طبیعت در وجودشان نهاد.


او به خانه اش در انگلستان باز می گردد، اما نمی تواند خودش را با زندگی در میان "یاهوها" وفق دهد و به انزوا روی می آورد. از خانه بیرون نمی رود، از خانواده و همسرش روی می گرداند و چندین ساعت در روز را به صحبت با اسب ها در اصطبل می گذراند.