از تابستان و گرما بیزارم. از آدمایی که از تابستان و گرما خوششون میاد هم بیزارم. چطور یک نفر میتونه از این گرمای بگایی اونم تو شهریور خوشش بیاد؟
این جمله "ما هرچی داریم از کشورمان است" (و جملات مشابه) رو میشه یکی برا من توضیح بده؟ کسی از شما هست معتقد باشه به همچبن مزخرفی؟ اتفاقا من غالب چیزایی که ندارم از کشورمه.
تلگرام بودنش بهتره یا نبودنش؟ حامله شدم با این تلگرام. زندگیمون شده تلگرام. حالا شب تو تلگرام بهت میگم. تو تلگرام هماهنگ می کنم باهات. چار نفر میخوان بزارن در همدیگه گروه تلگرام میزنن. میخوان برن تا سر کوچه برگردن گروه تلگرام میزنن. یکی کار با آدم داره دیگه زورش میاد یه زنگ بزنه. با تکست خودشو و تورو میگاد. آخه دسترسی به هر ننه قمری این قدر مفت؟ فک کنم آدم با پاک کردن تلگرام از شر حجم غریبی از یاوهگویی و کسشعر خلاصی پیدا میکنه. میزنم بره چند روز دیگه.
حوا، در اولین وضع حمل خود یک دوقلو به دنیا آورد، نام پسر رو "قابیل" و نام دختر رو "اقلیما" (آتزورا) گذاشتند. در وضع حمل بعدی حوا دوقلوی دیگری به دنیا آورد، هابیل و لیوزا (اوان). خدا وحی کرد که قابیل با لیوزا، و هابیل با اقلیما ازدواج کنند. به نظر میرسه که با توجه به کمبود امکانات، خدا حاضر شد از بعضی مواضعش در باب ماهیت کانون خانواده عدول کند. بماند که قابیل کینه به دل گرفت که چرا من با دوقلوی زشت این هابیل، و هابیل با دوقلوی زیبای من ازدواج کنه؟ و همین زمینه ساز این شد که سر هابیل رو با سنگ بشکونه. لیوزا بعد از مرگ هابیل، با فرزند سوم آدم و حوا، شیث، ازدواج کرد. این دو صاحب فرزندان بسیاری شدند، مهمترینشان شاید "نوح"، هشتمین نسل از فرزندان این دو تا. از هابیل به علت ترومای مغزی منجر به فوت فرزندی باقی نماند. اما قابیل و لیوزا عرصه را رها نکرده، فرزندآوری کردند. قابیل در 730 سالگی درگذشت، و نوادگان فاسدش شر را بر زمین پراکنده کردند. گرچه تا نوح، اختلاطی بین نسل قابیل و شیث اتفاق نیفتاد و ازدواجها به شدت درون فامیلی دنبال میشد. نوح با ناماخ، که از نوادگان قابیل بود ازدواج کرد.
نوح 1056 سال بعد از هبوط آدم روی زمین به دنیا اومد. شیث 912 سالش بود که از دنیا رفت، یعنی فقط 14 سال قبل از تولد نوح. نوح سه پسر بسیار تعیین کننده داشت، چرا که همه آدمهای بعدی روی زمین از نسل این سه تا بودند و میباشند. سام، حام و یافث. خداوند حول و حوش سال پانصدم زندگی نوح ایده کشتی و طوفان رو با او مطرح کرد. خداوند به او امر نمود تا یک کشتی بزرگ بنا کند و همسرش، فرزندانش (سام، حام و یافث) و همسران آنها و از هر حیوان، یک جفت نر و ماده را با خود ببرد تا از طوفان در امان باشند. طوفان که فرو میشینه، کشتی نوح بر روی کوه آرارات به گل می نشیند. ولو با توجه به ارتفاع 5137 متری قله آرارات، منطقی اینه که قلههای فراوان دیگری مثل قله دماوند که بالای رقم مذکور ارتفاع دارند، کلهشان از آب بیرون بوده باشد.
اما داستان نفرین حام چه بود؟ روزی در کشتی، نوح در خواب بود و عورت او در اثر وزیدن باد آشکار گشت. حام صحنه را دید و این اتفاق را برای برادران خود بازگو کرد (با حالت خنده). اما سام او را نهی کرد و قضیه را به نوح انتقال داد.
.Ham: Guys! Guess what, I just saw daddy’s dick
.Sam: Dude, u shouldn’t just launch every fuckin shit that u see
نوح از حام شاکی شد، آنگاه به ایشان گفت که خداوند فرزندان شما را سیاه و تا قیامت غلامان فرزندان سام قرار داده است، و شما عاق من شدید و پیغمبری از نسلتان قطع گردیده است. اینجاست که تا حدی وضعیت نسلهای بعدی بشریت مشخص میشه. از نسل سام عرب ها و بنی اسرائیل، عیلامی ها، بلغارها و لیدیها پدید آمدند، از نسل حام، هندی ها، تمدن رود سند و آفریقاییها پدید آمدند، ایرانیها (فقط ماد) و اروپایی ها (مدیترانه ای ها) هم از فرزندان یافث هستند (بقیه هم به درک تا اطلاع ثانوی). پس مشخص میشه که نفرین نوح کارساز افتاده و فرزندان حام از لحاظ نژادی عاقبت به خیر نگشتند. البته این انتقاد به نوح وارده که مروج نژادپرستی سیستماتیک بوده، به نظر میرسد خداوند هم در این مورد حداقل در ظاهر سکوت اختیار نمود.
نوح همه پیامبران رو از نسل سام قرار داد، بار اصلی در این میان بر گردن ارفکشاد، پسر سام افتاد. جد عبرانیها، و ابراهیم. ابراهیم نسل هشتم از ارفکشاد، بسیار عنصر تعیین کنندهای میباشد، چرا که بر اساس گزارشات، جد دوجین پیامبر بعد از خود من جمله موسی و محمد شمرده میشود. در مورد عیسی قضاوتی نمیشود کرد، چون مشخص نیست مادرش مریم دقیقا چگونه باردار گشت.