نیوتن شخصیتی آشکارا غیرعادی داشت، بیش از اندازه استثنایی اما تکرو، سرد، بدعنق تا حد پارانویا و به حواسپرتی و انجام دادن کارهای غیرعادی معروف بود. او تا جایی پیش رفت که یک بار سنجاقی دراز را در کاسهٔ چشم خود، بین چشم و استخوان کاسهٔ چشم و تا حد امکان نزدیک به عقب چشم خود فرو بُرد و به اطراف چرخاند تا ببیند چه تغییری پیش میآید اما به طرزی معجزهآسا اتفاق ماندگاری روی نداد. در موردی دیگر، مدتی بس طولانی و تا جاییکه میتوانست تاب بیاورد به خورشید خیره شد تا ببیند چه تاثیری بر بیناییش میگذارد؛ این بار نیز از آسیب ماندگار مصون ماند ولی مجبور شد چند روزی را در یک اتاق تاریک بماند تا چشمانش به وضعیت عادی برگردند.
هرچند نیوتن بیشتر به خاطر آثار علمی شهرت دارد امّا تعدادی از رسالههای وی در مورد تفسیر کتاب مقدس شهرت دارند. وی خود را از معدود افراد زمان میدانست که توسط خدا برای تفسیر کتاب مقدس برگزیده شده بودند. وی مانند بسیاری دیگر از معاصران هموطنش از ستایندگان آثار جوزف مید بود. نیوتن تأکید زیادی بر تفسیر مکاشفه یوحنا داشت و یادداشتهای فراوانی در مورد این بخش از انجیل دارد. وی به تثلیث اعتقاد نداشت. او نیمی از عمر خود را به کیمیاگری و کارهای خودسرانهٔ مذهبی گذراند و سالهای متمادی را به مطالعهٔ نقشهٔ طبقهٔ همکف معبد گمشدهٔ سلیمان در بیت المقدس میگذراند (و زبان عبری را هم بدین منظور فرا گرفت) تا سرنخهای ریاضی لازم برای پیدا کردن تاریخ دومین بازگشت مسیح و پایان جهان را در آن پیدا کند. دلبستگی او به کیمیاگری بسیار بیشتر بود تا جاییکه تجزیهٔ یک رشته از موی سر نیوتن در دههٔ ۱۹۷۰ میلادی نشان داد که جیوهٔ موجود در موی او چهل برابر میزان عادی آن است. که حواسپرتی او را نیز توجیه میکند که گاهی هنگام بیدار شدن تا ساعتها فراموش میکرد که باید از رختخواب برخیزد و بصورت نشسته در تختش در اندیشههای خود غرق میشد.
دیشب در خواب و بیداری ، جمله ای در سرم می پیچید:
.Can't live like this, wandering, believing in nothing
یکی از فانتزی هام اینه که با یه مشت آدم عجیب غریب مثلا دو تا رمال و فال بین، سه تا کارتن خواب معتاد با استعداد، چند تا فاحشه با آرایش گوتیک، یه سری نوازنده دوره گرد الکلی و دو سه تا کوتوله، یه نفر که بتونه بالن هوا کنه، تعدادی شیزوفرنیک و یک وکیل حقوقی پاره وقت یک سیرک سیار راه بندازیم.