دیروز مایومو پوشیدم یوگا متم رو هم زدم زیر بغلم سوار اتوبوس شدم رفتم در این لوکیشن زیر لش رو پهن کردم. یه شنایی هم کردم فقط خیلی وسط نمیشد رفت چون جریان زیاده یهو به خودت میای میبینی آب بردتت سه روز بعد جنازهت در دشتهای کانادا پیاده میشه. فقط یه مشکل بزرگ این بود که این لوکیشنی که من لش رو پهن کردم پر سگ بود. صاحباشون هم از خودشون کیریتر، همچین که ذوق میکردن برای این سگها. دراز کشیده بودم چهار تا سگ بزرگ یهو از بیخ گوشم دریفت میکشیدن و آب تنشون میپاشید روم. توی آب هم دو تا دختر نسبتا چاق لزبین داشتن لب میگرفتن. در کل ریدم تو مغز کاناداییها. این سگگردانی رو نگذارید توی ایران عادی بشه، هر سگی دیدین با لگد بگذارین در کون خودش و صاحبش.
تو راه برگشت هم سوار اتوبوس سالار نمیدونم چرا کلا راست بود، چون مایو هم پام بود یه کم ضایع بود و مدیریتش هم سخت بود، میدادم رو به پایین بدتر راست میشد میدادم بالا هم بند نمیشد و شبیه تیر از کمان در میرفت. به خاطر این نهضت نو فپ نو پورن شبیه این اسبهای وحشی در فصل بهار شدم که همیشه راست و آماده به جفتگیری هستن
خوشم میاد از طبیعت لذت میبری
بهترین کار
متنی که نوشتی هم حرف نداره
جات خیلی خالی بود سلطان بودی سگاشون رو خفه میکردیم
قشنگه
بازم عکس بذار تو پست هات هرازگاهی ... خوبه .
این سیستم آپلود توی وب و بعد گذاشتن لینک برای اینکه لود بشه واقعا من رو برد به سال 1380
ستون همیشه به گردش.
باید یه دختری ، زیدی ،چیزی داشته باشی با اون بری بیرون.
ستون من اوتیسم دارم همه جا تنها میرم
آقای فیل
چرا دوست دختر ندارین؟ چرا خودتون رو اذیت می کنین و محرومیت می کشین؟
مریم جون من یک مقدار ضد اجتماعی و اوتیستیک هستم و سخت با آدمها ارتباط برقرار میکنم اینجا هم در کانادا گزینه ها محدودتر هست