هیاهوی گم ماشین ها و
وزوز پشه ها و فریاد فحش های کاف دار مرد طبقه پایینی و دنگ دنگ پیانویی از ناکجا
و تیک تیک ساعت.نیمه شبی داغ دراز کشیده روی تخت خیره به سقف.بدنی که عرق کرده و
با باد سرد کولر یخ می کند.چشمانم را که می بندم باد می پیچد لای برگ درختان و نیم
خیز می شوم لب پنجره.گردابیست آن پایین که مرا به خود می کشد.استخوانم درد می کند.می
پرم.
در آسانسوری شیشه ای هستم که با سرعت بالا می رود و می گریزم از آنها.همهمه ی
تعقیب کنندگانم بیخ گوشم است انگار.به پایین نگاهکی می اندازم که یک سو خشکی ای بکر
است و یک سو اقیانوسی آرام.آسانسور بالا می جهد.کیلومتری شده است گمانم.می پرم.
با سر سقوط می کنم به جایی که انگاری مرز خشکی و اقیانوس باشد.سقوط و سقوط و
سقوط...صدها متر سقوط.نفسم بند می آید.جایی که قرار است بیفتم آب عمقی ندارد و
نگرانم.مثل ماهی چرخی به بدنم می دهم و جهشی می کنم به اعماق.آب سرد اقیانوس حالی
به حالی ام می کند و تا چشم کار می کند ماهی های رنگارنگ می بینم.یکی از آنهایم شاید.
لذتی شاعرانه شاید.مانند دویدن در گندمزاری بی انتها و باران خورده.تو چه می دانی از
مرگ.
یک چیز خوب و با احساس؛ یک چیز جدی و واقعی .
یک حس تازه.
خوانشی شاعرانه از مرگ.
لذت ِ خودکشی.
سورئالیسم ِ محض.
و شاید؛
فشار روزهداری !
جلوی تو یک نفر آدم جدا نباید افکار روانپریشانشو بروز بده چون تو خودت به اندازه ی کافی مستعد انجام اعمال مالیخولیایی هستی
گاهی مرگی خودخواسته شیرین تری آرزوی آدمی میشود .
مرگی خودساخته هم بد نی
سلام میل...اون قسمت افتادن به آبهای اقیانوس و حالی به حالی شدن رو با تک تک مولکول هام حس کردم...خیلی توصیف زیبایی بود...مرحبا رفیق خودم :)
یه دونه ای تو
سلام، شادمانم از بروز شدنتان، بسیار عالی
منم شادمانم از حضورتان
اولا که خیلی خوشحالم که حال به روز کردن بالاخره بهتون دست داد :)
ثانیا هم که این متن رو خیلی دوست داشتم. باید بگم عالی بود :)
خیلی ممنان!
این شب های پر هیاهو کار میدهد دست ادم…!
اپ کردی بالاخره… :)
:)
راستی سازو به کجا رسوندی؟اگه حس داشتی و آماده بودی بریم این آهنگ گلنار رو یزنیم...
فعلا در حد دنگ دنگ هستیم خدمتت!ولی سنگین تمرین می کنم تا آخر تابستون بتونم باهات بزنم
درود ای یار هم میهن
خیلی مشتی بود حال کردم!
درووود و سپاااس!
درود و سپاس, وقتی داشتم میخوندمش یاد این شعر از
شفیعی کدکنی افتادم که میگه:
"در میان گونه گونه مرگ ها
تلخ تر مرگی ست، مرگ برگ ها
زان که در هنگامه ی اوج و هبوط
تلخی مرگ ست با شرم سقوط
وز دگر سو٬ خوش ترین مرگ جهان٬
-زانچه بینی٬ آشکارا و نهان-
رو به بالا و ز پستی ها رها
خوش ترین مرگی ست، مرگ شعله ها ..."
لذت بردم از شعر
یک خط آخر کلی چسبید
:)
اقا رفتی اسانسور بعد رفتی توی اقیانوس. بعد کم عمق بود خوردی زمین اون وقت دیدی توی سبزه زاری؟ بعد حالا تو این همه راه رفتی و اومدی اون اقاهه هنوز داشت فحس می داد؟
نه یارو خفه شده بود چون خیلی تو فحش دادن از حنجره ش کار می کشه نهایتا یه رب نیم ساعت بازدهی داره
سلام فردا شب تولد عشق منه من اومدم شما رو واسه تولد در وبلاگم دعوت کنم چهارشنبه ساعت نه شب یادت نره ها
▒)(▒)_______███☼███____(▒)(▒)
(▒)(█)(▒)__ ███_☼██████
_(▒)(▒)___██____████████
_________██____███▒▒▄▒▒....
__________██____█▒▒▒▒▒▒...
___________██____ █▒▒▒♥___(▒)(▒)
____________██_____▒▒____(▒)(█)(▒)
__________ __██____▒▒______(▒(▒)
_____________██__▓▓▒▓_______█
________██__██ ▓▓▓▒▒▒▓____█
_(▒)(▒)___███_ ▓▓_▓▓▓▓▓___█
(▒)(█)(▒)______▓▓__▓▓▓▓▓___█
_(▒)(▒)_____ _▓▓__▓▓▓▓▓___█___█
___________ ▓▓___▓▓▓▓_▓___█_█
__________ ▓▓___▓▓▓▓__▓▓__█
_________ ▓▓___███☼█__▓▓__█
___♥▒▒♥▒♥▒♥▒♥▒♥▒♥▒♥ __▓▓_█
___ ♥▒♥▒▒♥▒♥▒♥▒♥▒▒♥▒♥__▒▒▒
____ ♥▒♥▒▒♥▒♥▒♥▒▒♥▒▒♥▒____█
______ ♥▒▒♥▒♥▒♥▒♥▒♥▒▒♥▒♥__█
________♥▒▒♥▒▒♥▒♥▒▒♥▒▒♥▒♥
___________♥▒♥▒▒♥▒▒♥▒▒♥▒▒♥▒
_______________▓▓_▓▓
_(▒)(▒)_________▓▓_▓▓
(▒)(█)(▒)_______▓▓_▓▓
_(▒)(▒)_________▓▓_▓▓
_______________▓▓_▓▓
_______________▓▓▓▓
_______________▓▓▓
______█████████
________██____██
______█☼█____██
______█_______██
______________█☼█
جایی دعوتم شرمنده
خوب بود.
:)
مرگ چگونه می آید؟
ما از دوستان صمیمی یک دیگریم...
Absolutely
http://rozegaregoli.blogfa.com/
مرگ .....شاید دری باشد به رهایی و ازادی.کسی چه میداند؟ اما راستی فیل عادت کرده بودم همش طنز بنویسی ها!
گفتم همچی یه تنوعی بدم!
وبلاگم رو پوکوندن. ادرسش عوض شد
نفهمیدم کامنت و حرفاتو؟
حراج در خیابان ششم.چه خوب یادته!آفرین.
متنی که نوشته بودی مصداق یک کلمه بود برام
تب
bet nemiad az in matnaa