"فکر نکنید بنده با سیستم روشنفکری و اینا اصلا آشنا نیستم.نه خیر بنده خودم یک زمانی بسیار روشنفکر بوده ام.سالهای سال به جاهای به اصطلاح هنری رفت و آمد داشته ام و همه جور کار هنری کرده ام.ساعت ها را به بحث در مورد چیزهایی که کلا نمی دانستم چیستند گذرانده ام و کتاب هایی که کلا نمی فهمیدم چی چی می گویند خوانده ام.پیش این و آن از مکاتب و فلسفه هایی گفته ام که اصولا شعورم نمی رسید چی هستند اینا کلا.کلی به شب های شعر و گالری های نقاشی و کنسرت منسرت رفته ام و ادای فهمیدن در آورده ام.کلی بردباری کردم تا بتوانم سیبیل نیچه ای در بیاورم و در خیابان باهاش جولان بدهم.در آن واحد با تعداد قابل توجهی دختر مختر پریده ام و قس علی هذا.آها راستی این را هم بگویم که تا دلتان بخواهد موسیقی کلاسیک گوش داده ام."
"از متن یادداشت
چگونه از مرتضی کامران و از کامران دوباره مرتضی شدم نوشته مرتضی(کامران) الف"
اندکی دخل و تصرف در متن گفته ی ایشان انجام دادم (رجوع شود به آنجا که درباره ی جوانیشان
میگویند).نکته ی مبرهن این است که یک لحظه از ذهن آدم خطور کنه شاید اشکال از خود
آدم بوده نه از نیچه و هربرت مارکوزه و گالری های نقاشی.اینکه یه سری متظاهر پوک
مغز آب بسته اند به یه چیزی دلیل نمیشه اون چیزو از هستی ساقط بدونی برو ببین
اشکال کار کجاست.
حکایت ما هم شده از این مانده و از آن رانده ، از هر دو جماعت فراری یا به قولی از
هر طرف که رفتم رسما جز وحشتم نیفزود یا چنان که خیام گوید:
قومی متفکرند اندر ره دین قومی به گمان فتاده در راه یقین
می ترسم از آنکه بانگ آید روزی کای بی خبران راه نه آنست و نه این
یکی از دوسدخترای حاجی رو میدیدم که بعد از سرطانی شدن و بعد از دوبار خودکشی نافرجام خودش رو از درخت حلق آویز می کنه.
تلاش مزبوحانه ای شده برای اینکه این بابا رو حزبول جلوه بدن؛ که نبوده. جز این نفسِ دگردیسی ِ فلسفی هیچ چیز دیگرش رو دوست ندارم. البته جز یکی از قسمتای مستندش که اوایل دهه شصت ساخته و یه بار تلویزیون نشون داد. در اون مستند ،بابام چند ثانیه در نمای متوسط با موتور از جلوی دوربین رد میشه و به دوربین لبخند می زنه. با یه موتور تریل قرمز خفن . (و این کل سابقه خاندان ما در سینمای اکشن بوده!)
از اونایی هم که از اسمش سواستفاده می کنند و به نوعی مصادره به مطلوبش کردن هم بیشتر بدم میاد.
معروفترین جمله اش که اینه: "در جوموری اسلامی همه آازادن جز بچه حربولا " که اخیرا کاشف به عمل اومده اصن این جمله، جمله اون بدبخت نبوده.
بزرگترین کارش شاید همین اعتراف و توبه اش بوده که من یک زمانی احمق بودم و پز روشنفکری داشتم .
حرفای یارو بهنود هم جالب بوده.
کلا بچه های مِماری رَدن. (پر واضحه که این جمله به این معنا نیست که بچه های سایر رشته ها رَد نیستن؛ اثبات شی نفی ما عدا نمی کند)
رفیق جینگ فراستی هم بوده که به نظر می رسه به لحاظ آوارگاردیسم و افراطی بودن و شخصیت شبیه همن(هرچند اینا به نظر من اشکالی نداره)
در آخر من نمی دانم چرا یه دفعه خر شدم و این کامنت مفصل رو نوشتم؛ شاید به خاطر اینکه منم رَدَم.
منم مثل مرتضی (کامران) حرف می زنم ولی فک می کنم حرف تو درسته ولی باز حرفای اونو می زنم. ببین چقدر ابله م من!
هیچ مانعی وجود نداره هر دو طرفو نکوبی
استاد سلام...
استاد هنوز پستت رو نخوندم...
استاد حال و نای خوبی ندارم...
استاد امشب نتیجه کنکور رو میدن...
آی استاد...
آره .. شنیدم از یکی نزدیکانش در تی.وی که اواخر کاری داشت از اونچه که درش بود دور می شد و فاصله می گرفت منتها اجل مهلتش نداد تا حرفهایش بگوید!!
نمیشه قضاوت کرد چون طرف رفته اون دنیا ولی از شخصیتش بعید نبوده
فعلا بیخیال فلسفه...
جذاب تر از این اراجیف بحث سیبیل هستش...
شما عزیز ویسی رو میشناسی استاد؟
یه سرچ بزن!!
حالا بگو سیبیل نیچه جذابه یا سیبیل عزیز ویسی؟؟؟!!!
من فوبیای موزیسینای کرد سبیلیو دارم
نه فیل جان. نه اشکال از او نبوده. به یقین اشکال از هربرت و گالری نقاشی و نیچه و چه و چه نبوده.
آن قسمت که سخن از تظاهر به میان می آورد را مدنظر قرار بده. چه این سر بوم چه آن سر بوم. هرجا که باشی در تظاهر، فلسلفه هایت چون ریسمان ازهم تنیده رشته رشته میشوند و چون پنبه ی در معرض باد ازهم گسسته...
بله رفیق بحث سر همین تظاهره و نتیجه می شود اشکال دقیقا از خودش بوده.
آقا جفتتون دارید یه چیز رو میگید خواهشاْ الکی با کامتضی!!! دعوا نکن سر این چیزا!
منو وصل نکن به ایشون ما خیلی وقته خطمونو از هم جدا کردیم خودشم میدونه
نه خداییش ترسناکه استاد
مرسی اومده بودین وبم...!
فرج الله سلحشور هم که روز به روز عرفانی تر میشه... بابا این جماعت هر لحظه در حال تحول هستن البته در راستای عرفانشون...
اون عکس پروفایلتون هرچی زور میزنم یادم نمیاد کیه و چیکار کرده؟؟؟
این کله ی منه رو بدن هیتلر سیبیلشم قرض گرفتم
احساس میکنم الان دیگه اینجور حرف زدن شده تریپ روشنفکری! که مثلا یعنی ما روشنفکری رو رد کردیم حالا یه چیزی ورای اون هستیم! ما ها خیلی بیشتر از اونا حالیمونه مثلا!...
من به شخصه که همینجا اعتراف میکنم هیچ گونه تجربه ی روشنفکر بودنی ندارم!
مثل اره دو طرفه که نه راه پس داری نه راه پیش
الان باید چندباری اینو بخونم و به زور بفهمم چی گفتی آخرش کلی به مخم فشار بیارم و موهامو تاب بدم و سیبیلامو بجووم و بگم جانا سخن از زبان ما میگویی و کله مو بخارونم
سلام استاد...
واسه اون وبلاگستان رمزتون میره توی spam...
گفتم بهتون بگم...
سلام دیدم ولی کلا از دم و دستگاهشون خوشم نیومد بی خیالش شدم مرسی برای تذکر
استاد اسم وبم شد افاضات یک جاهل!
لینک رو تغییر بدید پلیذ
میلاد ، استاد تویی؟
آره فکر کنم با منه.یه بار تذکر لسانی دادم افاقه نکرد یحتمل یه آسی چیزی ازم گرفته داره بهم میندازه.
آیدا زنگ میزنی در میری بیا تحویل بگیر!
من اینجا کامنت گذاشته بودما! یعنی نذاشتم!!!!
دچار شک و تردید شدم الان!! اگه اینجا نذاشتم پس کجا گذاتشم!!؟
من جدا بی تقصیرم در مجموع
استاد هم استادای قدیم...
:)
این عکست عالیه :)))
این من نیستم پدرجد گرامیمه
فکر کردم من کجا و روشنی کجا
کم کم داری سر عقل میای رفیق :) ;)
به قول آقام چاک بری
live like you wanna live baby
البته در ادامه یه چیزی میگه که به ایران نمیخوره :دی :
this is a free country, yes sir
رجوع کنید به ترانه ی my ding a ling
فاک یو استاد
سلام استاد...
یه پست جدید بزار دیگه...!
ای هی...
اونقد وبت رو باز کردم چشمم به این جمله « در نقد روشنفکران متظاهر » افتاد خسته شدم!
باز دچار بحران شدی؟ کجایی؟ چته! چرا نیستی؟
مورد خاصی نیست هستم
حالا شما چرا ناراحت شدی ؟ ؛-)
سلام !
سلام :)
یعنی توکف خلاقیت و وقتیم که برای فتوشاپ عکسات میذاری میلاد!!!
یه فوتوشاپ خاخام دارم میزنم بیا و ببین
منظورم این بود از مقبولیت چندانی بین بازیکنان هم دوره اش برخوردار نی..! حالا چرا می خواستی بدونی؟ چشه؟ کاری کرده؟
همین جوری چون اصلا یادم نبود اینو
چی شده اشکاتو پاک کن!
میلاد من ارباب حلقه ها دار شُدم بالاخره! همه اش ، حتی اطلس سرزمین میانه هم گرفتم! جولیم گفت اول سه کانه رو بخون بعد هابیت رو ... تو خود کتاب زده اول هابیت رو بخونید! بیا یه خصوصی کن به من ، بدون ایننکه چیزی لو بدی راهنماییم کُن!
بهت افتخار می کنم.
قطعا اول هابیت رو بخون بعد ارباب حلقه ها رو.چون داستان هابیت 60 سال قبل ارباب حلقه هاست و پیش درآمده.اگه فیلماش رو هم ندیدی بعد خوندن سه جلد سه تا فیلمو ببین فیلم اول هابیت رو هم آخر سر ببین.لذتی بی جد و حصر در انتظارته
آقا میلاد کی قراره اینجا آپ بشه؟! بگین ما استارته روزشمارمونو فشار بدیم!
یه دو هفته ای سفر بودم یه سه هفته ای طول می کشه ریکاوری سفر بعد مینویسم
دستت درد نکنه که خصوصی کردیش! :|
فیلماشو دیدم خیلی هم دوس داشتم اون دوران ، هابیت رو خوشبختانه ندیدم! الان خیلی ناراحت هستم که تصویر ارباب حلق ها تو ذهنمه و فرودو رو شکا الیجا وود تو ذهنم میبینم مثلا!!! خوشم نمیاد اقتباسها رو قبل اصل کتاب ببینم!
من جداً از ژانر فانتزی متنفر هستم ، ولی اگه ما به ارباب حلقه ها بگیم فانتزی ، به بقیه داستانهای ژانر فانتزی باید بگیم آت و آشغال!
اهه یادم رفت خصوصی بنویسم حالا چیز مهمی نیست که.عیب نداره اگه فیلمشو خیلی وقت پیش یکی دو بار دیدی خیلی صدمه ای به کتاب نمی خوره.البته فیلم هابیت به خوبیه ارباب حلقه ها نیست
怎樣(台語唔、喔乎

你死乎你死去、喔乎你死乎你
استاد من که نفهمیدم این چی چی بلغور کرده!!
شما استاد ما هستی...بیا ترجمه کن
ننوشتن شما زیادی طولانی شده فکر نکنی حواسمون نیست!!
سلام اقا میلاد...
مال منه
این کامنت بالایی از من نیست!
ولی اون بالاتریش که گریه نموده ام
فهمیدم یوز و پس دست کی افتاده!!
دو روز خونه نبودم یکی از اقوام که ایشالا نسلش منقرض شه و اجاقش کور با کامپیوتر من اومده نت و روی بوک مارک ها وبلاگم رو دیده و رمز هم که سیو بوده بودا!!!
اینجوریه دیگه!!
شما ببخشید...!
ادبش کردم که دیگه از این غلطا نکنه!
بازم پوزش!