افسوس رفتهاند روزها
من نام یک یک آنها را میخوانم
آنها همه فرزند تعبیرهای من از خوابهایشان،
ورد زبان من از مردم دنیاست
در باغها بعضی سالهاست که میگریند
من گفتهام که نام درختهای میانسال را، نام تمام چلچلهها را، برای تو در اینجا نوشتهام
از راه قبرستانها برمیگشتند نور چراغهای آینده
انگار هرگز نبوده بودند،
انگار مرده بودند.
من دوست داشتم اما چنین نشد،
هستی را بنگر که چگونه زیستنش نسبیست.
حالا از راهها که میگذری من از آنها پایین خزیدهام
از آسمان که بنگری هر دایره سوراخ شده است
اما پشت جدارهی این دفها هم به رویت خورشید رفتهام
دنیا برای من معنی ندارد.
من دوست داشتم بمیرم، اما نشد.
گرچه روح تبلور است اما ذهنم غریبترین حافظ تمام ایام است.
عمری گذشت و نخواهد آمد
من در دایره در باغ کاشتم.
هر میوهای میفتد در دایره، تکرار میشود در فاصله، محصول حس زندگانی من بود.
من برای تو در اینجا نوشتهام.
من سالهاست که مردهام، و میروم که بخوابم
من پرده را کنار زدم، حالا تو با خیال راحت در باغ گردش کن، من بالهای پروانه را هم برای تو در اینجا نشستهام.
سلام فیل. چطوری؟ خوبی؟ اوضات خوبه؟


من که درگیر دفاعم حسابی اوضام بیریخته. شهریوره. ایران بودی دعوتت میکردم بیای.
مراقب خودت باش. شعرت قشنگه. یه روز درمیون میام میخونمش. ادامه بده. مخصوصن راجب نسبی بودن زیستن، قشنگ گفتی.
فعلن
قربونت برم. من خوبه اوضاعم.
عه ایول. آره ایران بودم میومدم حتما.
فیل چرا زدی تو کار شعر و شاعری؟ ما بیشتر به متن های فلسفی تو عادت داشتیم، تغییر موضع دادی
ولی بی شوخی قشنگ بود
والا اینارو های میشم میسرایم :)
متن هام رو بیشتر توی همون توییتر کوتاه مینویسم.
چرا همه پست ها رو پاک کردی؟؟
احساس کردم دری وری نوشتم.
اشتباه میکنی.تک تک پست هات زیباست
فیل جان دو تا پست بود،توی اون پستها دیگران به من فحش داده بودن و منم به اونها فحش داده بودم.میشه اون دو تا رو برگردونی.هر از چند ماهی میومدم دوباره بهشون فحش میدادم.اصلا به امید اون پست های تو من میومدم توی اینترنت.
لطفا اون دو تا رو برگردون.
باشه سلطان