در باب آنتیناتالیسم.
بدترین دلیل برای بچه آوردن اینه که بگیم بچه آوردیم تا زندگیمون تحملپذیر بشود، این بچه که اومد زندگی ما معنا گرفت و از این رو به اون رو شد (ترفند تکامل). دلیل غیرخودخواهانه برای بچه آوردن اینه که بگیم کشور خوبی زندگی میکردیم و نه در دیستوپایی مثل ایران که همه میخوان ازش فرار کنن، خانوادهی نرمالی داشتیم و خودمون هم خانوادهی دونفرهی سالم و نرمالی هستیم، درگیر مشکلات اعصاب و روان نیستیم، ژنتیک خوب داریم، از لحاظ مالی هم در رفاه و در کار انسانهای موفقی هستیم. 80 90 درصد زمین بازی انسان از پیش تعیین شدهست، 10 20 درصد نهایت جای بازی هست. شما اگر لوزرید دارید یک لوزر دیگه به دنیا اضافه میکنید، نکنید، خودتون بس نبودید مگه.
+ اعتقاد شخصی: وجود موهبته، زندگی موهبته، روح ماناست، حیات جاودانهست. این رنج پایان داره. زندگی رو باید به هر قیمت باید جلو برد. این ولی نقض نمیکنه این رو که از شرایط خودم درک داشته باشم و خودخواه نباشم.
نظرت اشتباهه.
اگر دوست داری بنویس فکرت رو.
چقدر حرفات قشنگ بود،البته بجز پارگراف آخر ک پسند من نبود.نه تنها این دنیا اصلن جای مناسبی برای آدم جدید نیست،اونم بخاطر بحث محیط زیست،کمبود سوخت و مواد غذایی و چیزای دیگه ای ک من نمیدونم،بلکه تحمل این تعداد جمعیت الان رو هم نداره.شاید قدیم بچه می آوردن بخاطر جهل،یا مثلن تو روستا براشون ی جورایی بچه نیروی کار بود،ولی من الان واقعن فرزندآوری،بگو حتا ی نصفه بچه، رو درک نمیکنم.واقعن چ دلیلی داره؟؟ دلیل منطقی منظورمه
مثلن ما برای اینکه رانندگی کنیم، قبلش باید لایسنس بگیریم،پ چرا برای فرزندآوری کوچکترین تستی رو آدم انجام نمیشه و اینهمه آدم بی کفایت بچه دار میشن
بدون اینکه قبلش ژنشون رو چک کنن ک اصلن این ژن ارزش ادامه دار بودن رو داره؟ اینکه اصلن والدین خوبی میتونن باشن و چیزای دیگه ک خودت گفتی
ولی با همه اینا بچه بیاریم ک چی؟ بشر خیلی قشنگه ک بخاد ادامه پیدا کنه؟؟
در مورد پاراگراف آخرت من فعلن فکر میکنم ک وجودمون تصادفیه و روحی وجود نداره،انسان بُعد روان داره ولی نه روح اونطوری ک مذهب میگه و اینکه با مرگ همه چی تموم میشه،رنج ها و شادیها
یادم رفت اینو بگم ک اون قسمت ک میگی ۸۰ درصد زندگیمون از قبل تعریف شده هم من اینطوری فکر نمیکنم، بنظرم وقتی ما تصادفی ب دنیا اومدیم پس بخش زیادی از اتفاقای زندگیمون هم تصادفی جلو میره، و بخش دیگه ای رو خودمون با تصمیماتمون جلو میبریم. ولی اون بخش اول از قبل تعیین نشده،بلکه برای رخداد هر اتفاقی احتمالات مختلف هست ک مثلن ی کدومش بصورت تصادفی رخ میده،البته ک باز هم تصمیمات ما رو اون قسمت هم تاثیر میزاره
کلن این دنیا بیشترش جنگ و نفرت بوده و هست و هی هم تاریخ تکرار میشه
حالا بیخیال همه اینا
پاشو برو کانادا پسر جون
فعلن تو این برحه تاریخ تو ایران جایی برای رشد نیست. هم حکومت هم مردمانش چندین صباح بعد ک رفتن شاید فرجی بشه
ستون نظرت محترم.
ولی بعضی مسائل سلیقه ای هست و نمیشه براش حکم کلی صادر کرد.
مسائلی مثل حیات پس از مرگ،وجود خدا،مرگ خود خواسته،بچه دارشدن و مسائلی این چنینی مواردی هستن که هر دو طرف قضیه هم مخالفین و هم موافقین نظراتشون تا حدودی درسته.
موافقم باهات ستون.
سلطان ولی یه چیزی بگم.منم از این حرفها زیاد میزدم و چند سالی هم از ازدواجم گذشته بود و همچنان بچه نمیخواستم و جلوگیری میکردم ولی واقعیت اینه اون لحظه ای که تو زایشگاه یا بیمارستان بچه رو برای بار اول میبینی و میزارن توی بغلت با خودت میگی تمام روزهایی که از زندگیم سپری کردم بیهوده بوده و انگار تازه از الان زندگی ام شروع شده.
من تعصبی روی بچه دار شدن یا نشدن ندارم من حقیقت رو میگم.ایشالا قسمتت بشه یار شیرینی نصیبت بشه و بعدش هم بچه دار بشی.
سلطان متوجهم، ولی نکتهت ناقض حرف من نیست، تایید حرف منه. این حس ترفند تکامله. از این جهتم خودخواهانهست که داری از حس خوب خودت حرف میزنی دیگه، بچهدار که شدم زندگیم معنا گرفت و از بیهودگی دراومد. مخصوصا برای خانمها سختترم هست زندگی بدون بچه و بیشتر دنبالشن تا خلاء زندگیشون رو پر کنن.
احساس میکنم وقتی آدم به اون میزان ازخود گذشتگی برسه که بقای نسل رو به عهده کسایی بگذاره که از خودش قابل تر هستن انسانی عمل میکنه و البته غمگین تره
اما خب عده ای هم نمیخوان این فرصتی که توی یک بار زندگی بهشون داده شده رو رد کنن
میدونی به نظرم رنج کشیدن برای انسان تو زندگی اجتناب ناپذیره ، دسته دوم اما این آپشنو دارن که با ادامه دادن نسلشون اون رو به اشتراک بزارن.
با حرفات کاملا موافقم ، ولی نظر کلیم اینه که وقتی رنج همیشه هست بقای اصلح معنی نداره