چند وقت پیش به قطعه ای برخورد کردم که نمی شد ساده ازش رد شد.حس و تصویر،زندگی و مرگ.اثر آروو پارت تنظیم کننده و آهنگساز استونیایی:مینی مال رازآلود یا مقدس،روح موسیقی چندصدایی اروپایی دوره رنسانس و قرون وسطی.
تحلیل های زیاد بر این قطعه مشخص که به یاد بنجامین بریتن آهنگساز انگلیسی ساخته شده رفته.یک سال بعد از مرگ بریتن نوشته شد ،حس پارت از نبود او.
سرشار از شیرینی تلخ زیستن،ناخشنودی وجودی.
هیلیر بیوگرافر پارت می گوید نحوه زندگی ما بسته به ارتباط ما با مرگ است:ساختن یک قطعه بسته به تعامل با سکوت است."کانتوس به یاد بنجامین بریتن" با سکوت شروع می شود و با سکوت پایان می گیرد،این سکوت ها اهمیت معنوی دارند،ابتدا سکوت است و انتها سکوت.قبل از تولد در سکوتیم و بعد از مرگ خاضعانه در برابر کائنات در سکوت دوباره فرو می رویم.
موسیقی ها تصاویری در ذهن من ایجاد می کنند،یا بعضی تصاویر انگار برای مجسم کردن یک قطعه موسیقی کشیده شده اند.تصویر رو نگاه کنید.موسیقی رو بگذارید جلو برود.اگر تصویر یا نقاشی دیگه ای همخوان به نظرتان آمد،حتما با ما هم در میان بگذارید.این لینک ساندکلاود قطعه و این تصویر:
بخشی از متن برداشت آزاد از این و این و این است.نقاشی "سرگردان روی دریای مه" ،سبکِ رمانتیک.
آهنگه خوبه، نقاشیه هم خوبه، ولی ربطش به هم و اینایی که نوشتی و کلا نتیجه گیری یا برداشت یا هر چیز دیگه ای مرتبط با حرفایی که زدی از سطح فهم و شعور من خیلی بالاتره.
یه کم بغرنجه
حسی که قطعه به من منتقل کرد جریان زندگی اندوهگین بود، در آغاز سکوت و نیستی ، گذاری غم انگیز و در پایان دیگربار سکوت و نیستی نقاشی نیست ولی حس قطعه رو به من منتقل میکنه مسیر نه چندان امیدانگیز زندگی https://img0.etsystatic.com/000/0/6328217/il_fullxfull.284408940.jpg
دقیقا،ولی اندوهگین خالی نه،به قول یکی از این مفسرا sweet bitterness of life
حس یه سقوط آهسته و طووولانی... سکه ای که از دستم افتاد رو پله و چند ثانیه ای که نگاش میکردم اما مثه یه ساعت گذشت..
هوووم...آره انگاری زمان رو به هم میریزه
دروغ چرا؟؟؟ اصلا نمیشناختمش. رفتم یه کم در موردش جستجو کردم و رسیدم به ؛ برای آلینا ؛
و حالا ممنونم ازت
منم تازه شناختمش،این برای آلینا که خیلی عالی بود،و مرسی از تو که گوش کردی.
هیچ آشنایی با هیچکدوم نداشتم. مرسی از معرفی و قطعه فوق العاده ای بود به نظرم تصویر متناسبی انتخاب کردید.. حس رو منتقل میکند!
خواهشمند:)
سلام خوبی؟
من اومدم جواب کامنت رو که دوبار ارسال شده بود پاک کنم اشتباهی زدم کامنتت کامل پاک شد. معذرت میخوام.میشه دوباره بذاریش؟
خسته بودم.. اما نه.. نرفتم زیر زمین.
ها چه وبلاگ خوبی، مشاالله ...
آمدم تا نظر شریفم را خدمت شما اعلام بکنم...
خوش کردی برادر
نمیشناختم و بواسطه تو شناختم و لذت بردم.
ممنون :-)
چه خوب که گوش کردی
هیچ چیز به چشم نمیآد جز رنگ... رنگی که هی عوض میشود... از سفید به سرخ... از سرخ به سفید..
بابتِ موسیقی و نقاشی، ممنونم. هیچ کدام را نمیشناختم.
نقاشی و عنوانش، دربهدر و خرابم کرد...
توصیف خیلی خوب
داشتم فیلم سکسی دانلود می کردم تو این فاصله وبلاگتو خووندم.آهنگی هم که گفتی بعد از اینکه دانلود فیلم سکسی یه تموم شد حتمن دانلود می کنم.مرسی.شاید هم یه مطلب نوشتم درباره ی بررسی سکس با موسیقی کلاسیک.زدم تو وبلاگم.نمی دونم.حالا این دانلود تموم بشه.
از نظرم هر موسیقیدانی باید فیلسوف باشه یا حداقل هر فیلسوفی موسیقی دان
نظرت محترم ولی کاملا غلط و احمقانه ست.
هر موسیقیدانی هنرمنده نه فیلسوف.اصولا هنر وقتی ابزار بیان میشه که از فلسفه با اون همه ادا اطوار چیزی بر نمیاد.
توام اگه کار مشخصی داری که هیچ،اگه نه بهتره بری جای فلسفه ورزی یه کاری پیدا کنی که آخرت رو نمیدونم،ولی مطمئن باش برا دنیات بهتره.
منظورت رو از ادا و اطوار فلسفه نمی دونم چیه ولی من دیدگاهم به فلسفه رو از حیث جهان بینی که به تمام ابعاد هستی به فیلسوف می ده گفتم
رو پیشنهادتم فکر می کنم