خسرو

یه مدتی که باشگاه می‌رفتم یه فرهیخته‌ای بود به نام خسرو، همچی رد میزد. دمپایی لاانگشتی می‌پوشید چق چق ازینور باشگاه به اونور باشگاه، می‌رفت بالا سر ملت که داشتن تمرین می‌کردن بدون مقدمه شروع می‌کرد افاضات سنگین و عمیق. یبار صاف اومد بالا سر من که داشتم هالتر می‌زدم گفت من یه شوگرمامی پیدا کردم آمریکاست 10 سال از خودم بزرگتره قراره منو ببره اونجا. بعد چق چق کنان دور شد رفت بالا سر یکی دیگه.

یکبار به پوریا حرف سنگینی زده بود. گفته بود سکس رو از کازین‌ها و دخترهای فامیل شروع کنید تا موتورتون روشن شه. من خودم همه کازین‌هام رو کردم. بعد چق چق دور شده بود.


نظرات 2 + ارسال نظر
پوریا جمعه 3 دی‌ماه سال 1400 ساعت 18:16

بزرگوار موقع لیفت کردن بلند داد میزد هیچ وقت هم موفق نمیشد حرکتو کامل بزنه خم میشد به وزنه ها ناسزا میگفت

:))

سامورایی چهارشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 01:03

حقیقتا پشمام از دست خسرو :))))

:))))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد