این آفریقایی کسکش باز الان نشسته جلوم دم به دقیقه شبیه تراکتور دماغ میکشه بالا می‌خوام سرم رو بکوبم به دیوار. وسطشم یه حرکت زد سرشو کج کرد یه انگشت رو شبیه لنگر انداخت تو اون گوش صاحاب‌مرده‌ش شروع کردن تکون دادن، قشنگ 30 40 تا رفت و برگشت رفت. نیگر کثافت چرا نمیمیری؟ یه تفنگ دولول داشتم میفتادم دنبالش در حالی که داره کون‌لخت درمیره از دور میزدمش، به خدا نشستم فانتزی میبافم. ببینید من خودم هی میخوام رعایت کنم ولی یه چیزایی می‌بینم مجبورم بیام اینجا فحش بدم بلکه یه کم سبک بشم و بتونم برگردم سر کارم.

نظرات 5 + ارسال نظر
پوریا شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1403 ساعت 08:43

بیای بریم اکباتان محوطه پیتزا بزنیم
دلم خیلی لک زده

حاجی قبلش بریم پارک الهام وید بزنیم!

تراویس بیکل یکشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1403 ساعت 20:28 https://travisbickle4.blogsky.com/

ستون جات رو عوض میکردی

نمیشد ستون وگرنه میکردم

... دوشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1403 ساعت 15:45

این دفعه که قراره با پوریا برید وید و پیتزا بزنید تو اکباتان، حواستون باشه ماشینو کجا پارک کردید تا مثل دفعه پیش دو ساعت با ماشین پلیس دنبالش نگردید :))

الحمدالله ما هم استاکر پیدا کردیم

... دوشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1403 ساعت 19:10

استاکر نداری ، خواننده داری
چون این داستانو خودت اقلا دوبار تو همین وبلاگ تعریف کردی
ماجرای بامزه ای بود

خب خوب شد یه لحظه ترسیدم

آویشن یکشنبه 3 تیر‌ماه سال 1403 ساعت 21:33 http://Dittany.blogsky.com

تو هم داستانایی داره اونجا.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد