این که دختر ایران ناهید کیانی اون جندهی لوچ وطنفروش کیمیا علیزاده رو در بازی اول المپیک برد با اینکه قدش 15 سانت ازش کوتاهتر بود و همیشه هم با اختلاف بهش باخته بود به نظرم از الطاف خفیهی الهی بود که به سادگی نباید ازش گذر کرد.
مجدد رسیدم به رکورد سه هفته نو پورن نو فپ و از عمل حیوانی و پست خودارضایی پرهیز جستهام. برنامه دارم هفته دیگه به مناسبت یک ماه پرهیز به خودم جایزه بدم و یک جق مشتی بزنم (بدون پورن، پورن رو برای همیشه ترک جستهام)، بعد از اون ادامه و پاکی تا آخر زندگی.
ببینید یک چیزی که من به شدت باهاش ضدیت دارم مراجعه به روانشناس هست، یک ویدیویی دیدم که دینانی هم با من در این همنظر بود که روانشناسی به عنوان یک علم مدرن غربی مطلقا کسشره و کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی. بیخود نیست که خداوند میفرماید جز با یاد خدا دلها آرام نمیگیرد. الان یه 22 سالهی جقی که بعد از خوندن بیگانهی آلبر کامو آتئیست هم شده و هفتهای 6 جلسهی دو ساعته میره تراپی میاد فحاشی میکنه.
دو شب پیش خواب دیدم به استخدام "سازمان اطلاعات" در اومدم که وابسته به لبنیات میهن هست (در حالی که مردم نمیدونن لبنیات میهن سازمان امنیتیه)، هر روز هم یک ماشین مشکی میاد دنبالم که یکسری مرد کت شلواری توش نشستن و باید باهاشون برم. مدام فکرم پیش این بود که عجب غلطی کردم و چه گیری افتادم و حالا چجوری خودم رو خلاص کنم، متوجه بودم که الان یک چیزایی میدونم که نباید بدونم و وارد راهی شدم که بازگشتی ازش نیست. وقتی از خواب بلند شدم نفس راحتی کشیدم.
یه چیزی که هست اینه که گاهی اوقات آدم از فرط تنفر و بیزاری نسبت به یکسری از عقاید و جهانبینیها، دچار یکجور ابتذال در نقد و به چالش کشیدن میشه و هی مدام باید حواسش باشه که دچار نقد مبتذل و متأسفانه لمپنیسم نشه. این چیزیه که من در هر دو طرف طیف موافقان و مخالفان حکومت خیلی میبینم. و خودم هم پیش میآد که دچارش میشم ولی اقلاً نسبت بهش آگاهم. راستش گاهی این رو در نقدهای تو هم میبینم. آیا تو هم به این ابتذال گاهبیگاه موجود در نقدت آگاهی؟
یه چیزی که هست اینه که گاهی اوقات آدم از فرط تنفر و بیزاری نسبت به یکسری از عقاید و جهانبینیها، دچار یکجور ابتذال در نقد و به چالش کشیدن میشه و هی مدام باید حواسش باشه که دچار بیانصافی، نقد مبتذل و متأسفانه لمپنیسم نشه. این چیزیه که من در هر دو طرف طیف موافقان و مخالفان حکومت خیلی میبینم. و خودم هم پیش میآد که دچارش میشم ولی اقلاً نسبت بهش آگاهم. راستش گاهی این رو در نقدهای تو هم میبینم. آیا تو هم به این ابتذال و بیانصافی گاهوبیگاه موجود در نقدت آگاهی؟
ستون خواب های عجیبی میبینی.
تولد سه هفتگی ات مبارک
سلطان فکر کنم عوارض جانبی همین نوفپه
منم اعتقادی به این روانشناسا ندارم کمک خاصی نمیتونن بهت بکنن و البته بیشترشون خودشونم سردرگمن.
اما قضیه روانپزشک فرق میکنه چون با داروهاشون جلوی نابودی بعضیارو میگیره.میبینی یکی زخم فیزیکی داره مجبور میشه به خوردن قرص؟!بعضی وقتا مریضای روحی خیلی بدترن و نمیشه مثلا با یکی دوتا حرف خوبشون کرد واسه همینم مجبورن دارو استفاده کنن تا از نابودی نجات پیدا کنن.
تو زمینه آرامش من کتابای جول اوستینو خوندم و خیلی دوسشون داشتم.
واینکه خوابای بد و گریه ها همشون مربوط به همون تصمیمیه که گرفتی بعد یک مدت اون کابوسا تموم میشن و یه من جدید روبروت قرار میگیره
باهات موافقم، با روانپزشک مشکلی ندارم مشکلم با روانشناس هست.
آره. البته خوابها کابوس نیستن، ممکنه بیدار میشم بگم آخیش خوب که خواب بود ولی بیشتر عجیب و پیچیده و جالبن تا کابوس.