دارم فکر میکنم یه داستان سوپر تریسام بین خودم با ناهید کیانی و مبینا نعمتزاده بنویسم، نظرتون چیه؟ دو تایی با مانتو نشستن روی تراس یه ویلای استخردار، منم دارم تو آب شنا میکنم. بعد منو میبینن یه چشمک به هم میزنن، مانتو رو میکنن میان با شورت و کرست دراز میکشن روی این صندلی استخریها آفتاب بگیرن. صدام میکنن میگن روی ما روغن میمالی؟ منم از آب میام بیرون، دقایقی بعد ناهید کیانی شورتو داده کنار و نشسته رو صورتم مبینا نعمتزاده هم نشسته پایین داره سالار رو جا میزنه تو خودش. اگر علاقه دارین ورژن کامل این داستان رو براتون تعریف بکنم بهم بگین، فقط باید حق عضویت بخرین.
ستون کم کم عواقب چالش داره خودش رو نشون میده
آره سلطان بد هورنیم