-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 اسفندماه سال 1402 21:13
آدرس جدید تراویس بیکل یگانه خورشید دنیای وبلاگ فارسی: http://travisbickle.blogfa.com
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 اسفندماه سال 1402 21:09
خیلی خوشحال میشم وقتی سایت ventusky رو چک میکنم و میبینم اینطور در نقاط مختلف ایران و مخصوصا در کویر مرکزی داره بارش اتفاق میفته.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمنماه سال 1402 04:19
جدیدا گاهی که یه کم دلم میگیره گوگل مپ رو باز میکنم و میرم رو اکباتان و این مغازههای سر فاز 3 که ورودی خیابان بلوکمون بودن رو نگاه میکنم، دیدم خیلیاشون جدیدن. مثلا بستنی نعمت شده یه بستنی فروشی دیگه، اون پیتزایی بغلش شده حاجی ارزونی، یه شیلا و چند تا چیز جدید دیگه هم اومدن تو ردیف اون مغازههای رو به خیابون. بعد میرم...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 25 بهمنماه سال 1402 21:56
یک پارتنر یا حتی دوستی میخوای پیدا کنی درک مشترک از مسائل اجتماعی و سیاسی و اعتقادی خیلی مهمتره تا اینکه سلیقهی چه میدونم فیلم و موسیقی و فلانتون شبیه هم باشه، پشیزی مهم نیست دومی اگه اولی نباشه. سطح عقل و عیار فکری طرف رو اساسا از رو اولی میشه فهمید. سوشیال مدیا هم یک خوبی داشته باشه اونم اینه میتونی شناخت سریع از...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 19 بهمنماه سال 1402 06:51
یکی از سادهترین ابزار برای شناسایی انسانهای مرگ مغزی اینه که میبینید طرف داره از اصطلاح "وسطباز" برای زدن طرف مقابل استفاده میکنه، خیلی هم رایج شده چند سال اخیر بین طیف وسیعی از اوباش. حالا از این مرگ مغزیهای صفر و یکی باید پرسید معیار حرف درست هم لابد شمائید که همه باید در همهی مسائل شبیه شما فکر کنن...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 17 بهمنماه سال 1402 10:12
بین این توییتر و کانال تلگرام و وبلاگ یکی رو باید بزنم بره، وبلاگ که همیشه پابرجا خواهد ماند، کانال تلگرام رو هم دوست دارم، احتمالا باید سیک توییتر رو بزنم. یه توییتی کردم که ریشهی اون "هیچ" خمینی در عارف مسلک بودنشه، یه لشکر ریختن زیرش منشن و کوت فحش خواهر و مادر. دامادمون زنگ زد که اینو پاک کن، خواهرت...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 بهمنماه سال 1402 20:41
عربستان بزنه از این کرهی تخمی و کلینزمن بدم میاد، هر سری هم تخمی تخمی میان تا بالا.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 بهمنماه سال 1402 06:00
میخوام باقی عمرم رو به کار، ورزش، و عبادت بگذرونم. به قول مختاری دوست داشتم که صورت زیبایی را بر سینهام بفشارم و بمیرم، اما نشد. یعنی بعید میدونم بشه، از همهی آدمها دورم و بعد از مدتی احساس فاصله میکنم ازشون و ناامیدم میکنن و به تنهایی خودم پناه میبرم. نهایتا هم اونقدر مهم نیست، شاید بدم نباشه.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 بهمنماه سال 1402 20:02
تاجیکستان بزن خار امارات رو بگا
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 بهمنماه سال 1402 20:31
این کنعانی کسکش گایید تیمو مردک بوزینه با اون دک و پوز تخمیش
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 بهمنماه سال 1402 10:10
هر موقع کسی رو اعدام میکنن باز میان یه سیرکی راه میندازن که اسمشو بگو و بریم جلوی اوین و مردم بیغیرت، البته خیلیاشون از اون جرثومه فساد علینژاد گرفته تا اون دلقکهای میانرده امثال اشکان خطیبی کار و کاسبیشون خون هست، توجه و ایمپرشنی که میگیرن وقتیه که یه آشوبی بشه یا یه خونی ریخته بشه. بعد اون موقعی که ما میگفتیم...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 27 دیماه سال 1402 08:42
این سریال sex education قسمت اول فصل آخرش رو شروع کردم ببینم که دچار حالت تهوع شدم، این سریال ترویج فساد و تباهی میکنه و آیندهی نزدیک جوامع غربی رو به تصویر میکشه که وقوع انتهای دنیا رو وعده میدهند، آنجا که مردان خود را شبیه زنان کنند و زنان خود را شبیه مردان کنند و مردان به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 دیماه سال 1402 06:46
شب یکشنبهای هست که شب آمدم دانشگاه و در آفیس، اتاقی واقع در نبش ساختمان که سراسر شیشه و نما دارد در دو طرف. بیرون سفید و برفیاست، یعنی برف نمیآید، نشسته است از دیشب. سرد است و حدود منفی بیست درجه. دانشگاه سگ پر نمیزند و تنها خودم هستم. کمی که کار کردم، رفتم پایین و علفی روشن کردم. آمدم بالا و های شدم، فکرهای عمیق...
-
newest plans
یکشنبه 17 دیماه سال 1402 07:20
اون قضیه این که خودم رو ممکنه بکشم کلا کنسله، خداوند این فرصت رو به ما داده که زندگی کنیم و تعالی کنیم و کشتن خود گناهی بزرگ در حق خود و پروردگار هست. علت بعدی هم اینه که تا کور بشه چشم بدخواهانم، میخوام خواری در چشمانشون باشم.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 7 آذرماه سال 1402 23:37
جدیدا خیلی علاقمند شدم که یک سفر بتونم برم عراق، مخصوصا نجف و کوفه. خسته شدم از این کلگری.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 1 آذرماه سال 1402 06:21
این یارو خاویر میلئی که آرژانتین رئیسجمهور شده رو من میشناسم. شیاطین زیادی در چشمانش که دریچهای به روح هست میبینم، خدا به مردم اون کشور رحم کنه که نادانسته دجال رو آوردن به قدرت رسوندن.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 20 آبانماه سال 1402 10:11
از حدود سه ماه قبل "پورن" رو کاملا متوقف کردم. خودارضایی هم فقط دوبار جهت خالی نبودن عریضه. اون رو هم کلا متوقف میکنم. سکس هم که نداشتم، اینجا کلا تلاشی هم براش نمیکنم، اینجوریه که انگار همهچیز روی استندبایه. تاثیراتش اینه که حساسیت آدم میره بالا، با زنها هم رفتار آدم بولدتر و اگرسیوتر میشه، جدی به این فکر...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 30 مهرماه سال 1402 23:44
من یک مطالبی بگم در مورد پست قبل، البته خیلی هم مهم نیست ولی میگم. من دو سال قبل یکبار بلیط کنسل کردم برای کانادا. یکبار هم 4 ماه انداختم عقب تا فکر کنم و تصمیم بگیرم، نهایتا هم با فکر تجربه کردن اومدم نه مهاجرت. پستهای دو سال قبلم گواه هستن. من یک آدمی بودم با یکسری علایق و یک سری فعالیتهای پراکنده، حالا فرصتی شده...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 26 مهرماه سال 1402 01:36
من از لحاظ فکری و مشخصا دیدگاه سیاسی طی یکسال اخیر دچار اصطلاحا "شیفت پارادایم" شدم، جوری که گاهی ترس برم میداره. انقلاب 57 دیگه به نظرم "نکبتبار" نمیاد، از جمهوری اسلامی و حتی شخص خامنهای اونقدر که پیشتر بدم میومد بدم نمیاد، از اینکه از کشته شدن قاسم سلیمانی خوشحال بودم شرمگینم، سیاستهای...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1402 08:54
جدیدا گاهی به این فکر میکنم که از یک جایی به بعد چقدر سریع خاطراتت ازت دور میشن، خاطرات کودکی، نوجوانی، دانشگاه... بچه که بودم فکر نمیکردم یه روزی الانم ممکنه اونقدری ازم دور بشه که کودکی پدربزرگم ازش، فکر میکردم گذشته همیشه نزدیکه. واقعا هم نزدیک بود. اما 5 سال میشه 10، 10 میشه 15، 15 میشه 20 و 30 و 50 و 100... تا...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 مهرماه سال 1402 07:05
این هفته رفتم دندونپزشکی، پیش یه دکتر ایرانیای. فکر نمیکردم خیلی مسالهی بغرنجی باشه، بیشتر به خاطر جرمگیری و ورم لثهم رفتم و این که از این 800 دلار بیمهی دانشگاهم یه استفادهای کرده باشم سوخت نشه. اما وقتی دکتر با ایکسریها نشست جلوم و شروع به توضیح کرد متوجه شدم فکرم اشتباه بوده. اون ورمی که من فکر میکردم لابد...
-
پایان دکاتلون
یکشنبه 9 مهرماه سال 1402 02:10
دلیل خیلی روشنی از اسپنسر نگرفتم که چرا قراردادم تمدید نشد. احتمالا حین کار فهمید که خیلی تجربهی کار ریتیل ندارم و در تعاملات زبانی هم با چالش مواجهم. یک چیزی هم که در جلسات ماهانه میگفت این بود که تو رو دعوت میکنم یک مقدار بیشتر در دپارتمان تصمیم بگیری. مثلا یک گاندولایی (دیواری) روش کفش کوهنوردی بود، این رو هل بدی...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 31 شهریورماه سال 1402 09:55
اینجا برای من اینجوری بوده که زمان باید بگذره تا برام آینده و قدمها یا تصمیمهای بعدی روشن بشن. البته هنوز هم مثلا نسبت به ۵ سال دیگه ایدهای ندارم، همهچی خیلی افق کوتاهمدت و بسته به این عامل و اون عامل. شبیه شطرنجه. مثلا میدونم نهایت تا ۶ ماه دیگه میخوام تزم رو بنویسم و دفاع کنم. تو این حین و بعدش هم دنبال کار...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 30 شهریورماه سال 1402 07:41
هرچند برای یک بازهی کوتاهمدت، ولی به نظر خودم خوششانس بودم که این کار دکاتلون رو گرفتم. یعنی گاهی فکر میکنم جا داشت یه پولی هم میدادم میومدم چندماه این همه چیزی که یاد گرفتم رو یاد میگرفتم یا با مردم لاس میزدم. کار رو هم همخونهی ایرانیم بهم گفت، که رفته بود و گفت زده بودن نیرو میخواهیم، من اینجوری نبود که در به در...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 22 شهریورماه سال 1402 08:36
خواب دیدم زمستان است و در یک فضای باز، جایی ایستادهام. کنارم انگار دو تا تیر و تختهی چوبی بود. از دور دیدم یه گرگ سفید در حالی که بهم خیره شده داره به سرعت سمتم میاد. فهمیدم به زودی کارم تمومه، با گامهای سریع و مصمم انگار فقط داشت میومد که کار من رو بسازه. یه نگاهی به تیر و تخته انداختم ببینم میشه پناهی ازش درآورد...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 22 شهریورماه سال 1402 03:04
من خیلی به خاطر وضعیت ایران و از سختی کشیدن این مردم ناراحتم. درسته که باید به خود رجوع کنیم که بفهمیم چی شد اینجوری شد، ولی به نظرم اینقدر مردم بدی نیستیم که این وضع حقمون باشه. از خدا میخوام که زودتر یه روزی بیاد که لبخند روی لبای این مردم باشه، از اون کارگر معدن تا بقال سرکوچه تا پدر و مادر و خانواده و دوستای خودم...
-
موقت
پنجشنبه 16 شهریورماه سال 1402 20:01
بلاگاسکای قفلی زده روی تراویس و پستهاش رو پاک میکنه، حالا هم وبلاگش رو بستن :)) ستون تراویس، برین تو بلاگاسکای و برو وردپرس.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 6 شهریورماه سال 1402 18:57
یه پیرزنی این نزدیکیای ما هست من خیلی تو ایستگاه اتوبوس نزدیک خونه میبینمش. از این مدلهاست که اینقدر پیرن که دیگه حقیقتا روی فرم نیستن، شیرین 85 90 رو داره. خیلی اوقات که میرم خرید اون رو هم میبینم که داره میره خرید یا میاد. دفعهی اول توی اتوبوس نمیدونم چی شد سر صحبت باز شد، ازم پرسید کجایی هستی؟ گفتم سمت جنوب...
-
کانال تلگرام
جمعه 20 مردادماه سال 1402 01:22
من یه کانال تلگرام درست کردم که گاهی نوشتههای کوتاه، موسیقی، لینک یا همچه چیزهایی درش میگذارم. شاید بعضی پستهای وبلاگم رو هم گذاشتم. آدرسش این هست: https://t.me/DomesticatedStrawberries تراویس اگر اینجا رو میخونی جواب بده، هرکسی ارزش ادبی و هنری وبلاگ تو رو متوجه نمیشه و من معتقدم که تو مارسل پروست یا همینگویای...
-
خواب پاییزی
چهارشنبه 18 مردادماه سال 1402 08:10
یه عصری گفت با هم از دانشگاه بریم کوله لپتاپ بگیره. منم فکر کنم یه چیزی میخواستم بگیرم. رفتیم پیاده از دانشگاه به چهارراه ولیعصر و به بالا. یه کوله گرفت عین مال من. روی پلهبرقی وایساده بودیم گفت فلان چیز رو برات میفرستم، گفتم شماره من رو که نداری؟ گفت نه. گفتم خوب اینه. چهار پنچ نفری قرار بود بریم سینما سپیده غروب...