دیروز مایومو پوشیدم یوگا متم رو هم زدم زیر بغلم سوار اتوبوس شدم رفتم در این لوکیشن زیر لش رو پهن کردم. یه شنایی هم کردم فقط خیلی وسط نمیشد رفت چون جریان زیاده یهو به خودت میای میبینی آب بردتت سه روز بعد جنازهت در دشتهای کانادا پیاده میشه. فقط یه مشکل بزرگ این بود که این لوکیشنی که من لش رو پهن کردم پر سگ بود. صاحباشون هم از خودشون کیریتر، همچین که ذوق میکردن برای این سگها. دراز کشیده بودم چهار تا سگ بزرگ یهو از بیخ گوشم دریفت میکشیدن و آب تنشون میپاشید روم. توی آب هم دو تا دختر نسبتا چاق لزبین داشتن لب میگرفتن. در کل ریدم تو مغز کاناداییها. این سگگردانی رو نگذارید توی ایران عادی بشه، هر سگی دیدین با لگد بگذارین در کون خودش و صاحبش.
تو راه برگشت هم سوار اتوبوس سالار نمیدونم چرا کلا راست بود، چون مایو هم پام بود یه کم ضایع بود و مدیریتش هم سخت بود، میدادم رو به پایین بدتر راست میشد میدادم بالا هم بند نمیشد و شبیه تیر از کمان در میرفت. به خاطر این نهضت نو فپ نو پورن شبیه این اسبهای وحشی در فصل بهار شدم که همیشه راست و آماده به جفتگیری هستن
چون پیگیر بودین عارضم که متاسفانه رکورد نو فپم گسست و سه روز قبل جق زدم. خیلی هیجان داشتم از رکوردی که داشتم ادامهش میدادم ولی نشد دیگه. نیمهی پر لیوان اینه که رکورد نو پورنم برجاست. ایندفعه به یاری خداوند و دعای خیر شما میخوام یک رکورد جاودانه خلق کنم، یادداشت میکنیم: روز سوم (پاک از تاریخ 20 جولای).
گرما گایید. امروز 34 درجه بود. دیشب از بس گرم بود بالشم خیس عرق شده بود و همینجور دو ساعت غلت میزدم تا خوابم برد. سرمایش هم که نداره خونههای اینجا. امروز رفتم یه یوگا مت از دالاراما خریدم به مبلغ 5 دلار، یه لوکیشن پیدا کردم لب رودخونه فردا ظهر میخوام برم اونجا لش رو پهن کنم روی مت آفتاب بگیرم و بعد بپرم تو رودخونه. شاید عکس گرفتم گذاشتم اینجا، با من باشید.
یکی از خوبیهای ایران که مردم قدرش رو نمیدونن توالت ایرانی هستش که تو هر خونهای وجود داره. این توالت فرنگی واقعا نجاست خالصه و واقعا پدیدهی نفرت انگیزیه.
عرض شود که بنده رسیدم به رکورد سه هفته نو فپ نو پورن. در این مقطع تقریبا اون انگیزش برای دیدن پورن رو از دست میدی. جق مق هم دیروز وسوسه شدم بزنم ولی پرهیز جستم. برم که به امید خدا تا زمان مرگ این پرهیز رو ادامه بدم.
این سلبریتیهای کثافتی که 401 از مملکت زدن بیرون و تا پاشون رسید اونور نطقشون باز شد و پهلویچی و علینژادی و فلان از آب دراومدن به خیال اینکه جمهوری اسلامی یا به قول خودشون "رژیم منحوس اسلامی" امروز فردا رفتنیه، ما هم "به زودی دوباره دور هم جمع میشیم در ایران آزاد"، از حمید فرخنژاد و برزو ارجمند و احسان کرمی و پرستو صالحی بگیر تا علی کریمی و مازیار فلاحی و اشکان خطیبی و امثالهم. اینا جنازهی نجسشون هم نباید به خاک این کشور برگرده چه برسه به خود زندهشون. تا آخر عمر نکبتبارشون باید در آوارگی و غربت و دور از وطن بمونن، انقدر بشینن در رویای رفتن جمهوری اسلامی تا زیر پاشون علف سبز بشه.