دارم روی یکی از استادایی که این ترم دستیارش هستم کار میکنم که لنگاش رو بدم هوا. خیلی کیوته و دوستش دارم، اسمش carol-ann هست. یک شیمی خاصی بینمون وجود داره و ایمیلهایی که بینمون رد و بدل میشه درش ردی از لاس هست، احساس میکنم نخ رو گرفته. هفتهی بعد مشخص میشه تکلیف چون میخوام بهش بگم آخر هفته چیکارهای. حالا میام بیشتر توضیح میدم چند روز دیگه.
آخرین پورن: 26 جولای
آخرین جق: 17 سپتامبر
امروز شد یک ماه که از خودارضایی پرهیز جستم. دیشب خواب دیدم دارم فیلم سوپر میبینم، خیلی ناراحت بودم که ببین اینقدر زحمت کشیدی پرهیز جستی آخر شکست، دوباره روز از نو روزی از نو. بیدار شدم خوشحال شدم. شانسم آوردم شلیکی چیزی انجام نشد، صحنهی خوشایندی نیست پامیشی میبینی همه چیز چسبناکه.
به جمعبندیای رسیدم و اون اینه که اینجا گاهی یک چیزایی خواهم نوشت. من به یک نظری رسیده بودم و اینکه حالت درست اینه که اگر چیزی مینویسی نباید ترسی داشته باشه که این رو چه کسی بخونه، پدرت مادرت پارتنرت بچهت هر کی. این به معنای خودسانسوری هم نیست، یعنی میتونی صادقانه بنویسی، ولی حواست به طرز صحبت کردن و قضاوتهات هست و اینجور نوشتن باعث میشه آدم بهتری بشی. ولی خوب بعضی تجربهها یا فکرها هست به هردلیلی دوست نداری با همه شیر کنی و دلت میخواد ناشناس بگی، برای این موارد اینجا رو ادامه میدم، شاید وقفههای طولانی بیفته ولی ادامه میدم.
باخبر شدیم که یگانه اختر آسمان بلاگاسکای سلطان تراویس وبلاگش رو انتهای ماه جاری خواهد بست. آشنایی من و سلطان فکر کنم 10 12 سالی هست سابقه داره و در تمام طول این مدت کم و زیاد پرچم نشر اکاذیب رو بالا نگه داشتیم و در کنار هم بودیم. از الان به بعد در کانال کنار هم خواهیم بود تا وقتی سکتهی قلبیای مغزیای چیزی بزنیم و بدرود حیات بگیم. ایشالا اون دنیا ارواحمون در ارتباط خواهند بود و به نشر اکاذیب و دادن نظر در مورد مسائل مختلف ادامه خواهند داد.
بیاین اگر نظر خاصی در مورد کانالم دارین این زیر بگین.
دارم فکر میکنم شاید هم این وبلاگ رو تبدیل کنم برای مکانی برای نوشتن خوابهام.
همیشه برام سوال بوده چه آدمهایی و از کجاها این وبلاگ رو میخونن. بیاین این زیر جنسیت و سنتون رو بنویسید و این که در کدام شهر دنیا زندگی میکنید (مثال: 36 زن نووسیبیریسک). خیلی خواستین حال بدین بنویسید چه مدت زمانیه این وبلاگ رو میخونید.
من فکر کنم کمتر دیگه اینجا چیزی بنویسم و چیزی باشه بیشتر توی کانال مینویسم. گاهی شاید یک چیزهای خصوصیتری رو اینجا نوشتم.
دارم فکر میکنم یه داستان سوپر تریسام بین خودم با ناهید کیانی و مبینا نعمتزاده بنویسم، نظرتون چیه؟ دو تایی با مانتو نشستن روی تراس یه ویلای استخردار، منم دارم تو آب شنا میکنم. بعد منو میبینن یه چشمک به هم میزنن، مانتو رو میکنن میان با شورت و کرست دراز میکشن روی این صندلی استخریها آفتاب بگیرن. صدام میکنن میگن روی ما روغن میمالی؟ منم از آب میام بیرون، دقایقی بعد ناهید کیانی شورتو داده کنار و نشسته رو صورتم مبینا نعمتزاده هم نشسته پایین داره سالار رو جا میزنه تو خودش. اگر علاقه دارین ورژن کامل این داستان رو براتون تعریف بکنم بهم بگین، فقط باید حق عضویت بخرین.
سمیرا جون یک انتقادی یک نفر در خصوصی مطرح کرده بود نسبت به سبک کامنتگذاری شما مبنی بر اینکه یکجوری از ایموجیهای مختلف استفاده میکنید انگار که دارید "شیرعسل میرینید" (نقل مستقیم). و این که آدم یاد برنامهی زلال احکام میفته. من فکر کردم که این نگرانی رو با شما به اشتراک بگذارم، برای علاجش هم به نظرم سعی کنید برای یکبار هم که شده یک متن یا کامنت رو بدون استفاده از ایموجی تایپ کنید ببینید کلا چجوریه شاید خوشتون اومد، آدم جدیتری هم جلوه خواهید کرد. بوس
چند وقت پیش یکی کامنت گذاشته بود و چهار تا فحش داده بود و آخرشم نوشته بود با این مضمون که از شخصیتت خوشم میومد ولی دیگه نمیخونمت و فلان. یک نکتهی مهمی وجود داره و اون اینکه شما اگه وبلاگ کسی نوشتههای رو میخونید به خاطر اون طرف نمیخونید، به خاطر خودتون و منفعت خودتون میخونید. وگرنه که کون لق نویسندهش، طرف ممکنه به تخم شما هم نباشه. قیاس یک مقدار مع الفارقه ولی موسیقی یک نوازندهای رو گوش میکنید یا فیلم و سریال کسی رو میبینید هم مگه به خاطرآرتیستشه؟ به خاطر خودتونه. من طرف بوده از کارکترش اصلا خوشم نمیومده ولی وبلاگش رو میخوندم چون قلمش قشنگ بود. حالا این وبلاگ رو هم من حقیقتا تخمم نیست کسی بخونه یا نه، من برای منظم کردن افکار خودم و دل خودم مینویسم. اون کانال رو هم تا حدی همینطور. رابطهی شخصیای با کسی ندارم. نمیدونم، شایدم کانال بیشتر برای اینکه علایقم رو با بقیه به اشتراک بگذارم. از حس تنهاییم کم میشه. روحم رو دارم میریزم توش. همه چیزایی که دلم میخواست به یکی بگم. حالا اینجا جای اینکه به یک نفر بگم به آدمهای بیشتری میگم.
اینجا شاید کمتر بنویسم کانال بیشتر. اونجا تمیزتر مینویسم. اینجا انگیزهی تمیز نوشتن ندارم و بیشتر حالت ramble پیدا میکنه.
شاید بیام اینجا چند تا داستان دیت و سوپر و این چیزا تعریف بکنم.
راستی، آخرین تاریخ پورن: 26 جولای. آخرین تاریخ فپ: 19 آگوست (ادیت: 17 سپتامبر). تاریخ امروز 18 سپتامبر. اصلا بعد یکی دو ماه دیگه urgeی هم احساس نمیکنم براش. دو سه بار خواب خیس دیدم فقط تو این یکی دو ماه.