یه دوماهی یه شرکتی کار
می کردم،الان تقریبا یه ماهه اومدم بیرون و بیشتر وقت شریفم رو به استراحت و تفکر
در باب هستی و چیستی آن می گذرانم.البته دانشجو بودن اگه کار و زندگی محسوب میشه
دانشجو هم هستم.
مارکس هیچ وقت شغل ثابتی نداشت و یک بختک تمام عیار بوده.یه رفیق داشته به نام
فردریش انگلس که باباش مایه دار بوده و این انگلس از کاسه باباش کش می رفته می
داده مارکس و مارکس اینگونه ارتزاق می کرده است.اما یه جمله از مارکس در توجیه بی
کار و بی عار بودنش خوندم که سخت تکانم داد."من باید با وجود همه ی مشکلات
هدفم را دنبال کنم و نگذارم جامعه بورژوازی به ماشینی پول ساز مبدلم کند."
از این به بعد کسی ازم پرسید چرا دنبال کار نمیری میگم من باید هدفم را دنبال کنم
و نمی خواهم جامعه بورژوازی به ماشینی پول ساز مبدلم کند.(هرچند من فعلا دقیقا
نمیدونم این هدفی که قراره دنبالش کنم چیه.)بدم نمیاد برم دنبال دزدی و سرقت
مسلحانه و از این دست کارها.چون سر و ته کار خودم خواهم بود و نوکر جامعه ی
بورژوازی نخواهم شد،مضافا هیجان هم داره.
تو قسمت آخر برکینگ بد بحثی میشه بین والتر وایت(معلم شیمی ای که افتاده دنبال
تولید متامفتامین یا شیشه) و زنش در مورد همین شغلی که والتر اختیار کرده.زنش میگه
دیگه نمی خوام بشنوم که بگی من به خاطر شما اینکار رو کردم.والتر میگه:
I did it for me.I liked it.I was good at it.And I was really…I was alive.
پ.ن:بازی دورتموند و بایرن مونیخ صرفا یک فوتبال ساده نیست،نبرد میان خیر(دورتموند-پرولتاریای مظلوم) و شر(بایرن مونیخ-بورژوازی حریص) است.آرین روبن یک چاقال است و میختاریان یک نجیب زاده.
ایول ... نکته همینه دیگه... ما باید خودمونو راضی نگه داریم...
ابسلوتلی
من و تو و مارکس توافق نظر داریم!
من هم چپیدم تو اون آتلیه که مبادا جامعهی بورژوازی من رو تبدیل کنه به دستگاهِ فلان!
دیگه دانشگا هم نمیآم که جامعهی اسلامی من رو تبدیل نکنه به دستگاهِ بیسار!
تو دقیقا یک عنصر نامطلوب برای دستگاه بورژوازی محسوب میشی با اون آتلیه خودمختارت!
مانیفست کمونیست ننوشته بودی که اونم نوشتی؛ تز '۱۱ (یازده پریم) اثری از مارکس و انگلس و فیل(میل).
بطور کلی با تمام جزییات موافقم.
فیل میل:)
واقعا چرا تو ایران هنوز مارکس مهمه؟!!!!!!!!!!
نه بابا مارکس کیلویی چند.منم به وقتش دوباره برمی گردم برای جامعه بورژوازی پول سازی می کنم تا خودم بتونم رو پای خودم بایستم و بتونم بقیه رو استثمار کنم.
چه جمله عالی ای بود این جمله مارکس!
جالبه که من این حرفو همین چند روز پیش از زبون کسی که مارکسیست نبود شنیدم ... کسی که مدام می گفت ماها باید "من" وجودی مونو پیدا کنیم و بریم دنبال چیزی که اون میخواد... و هر چیز دیگه ای غیر از اون "من" ... "او" حساب میشه...
"او" همیشه در درجه دومه....
اون من اگه رها بشه آدم مدام احساس نقصان می کنه..
پیشنهاد میدم از این ب بعد به کسانی که ازت میپرسند چرا دنبال کاری نمیری جمله آخرو بگی ..
بگو بالاخره چیزی و پیدا کردم که توش خوبم.واقعی ... و زنده.
پیدا کردم میگم
خواستی بزنی تو دل بورژوازی بگوبهم با هم بزنیم! یه کار استثماری نون و آب دار میخوام!!!
بیا بریم ژاپن کارگری
وقتی بورژوا بشی تازه مزه ش میره زیر دندونت. من خودم الان یه بورژوای نزول خوارم که با بهره 25 درصد پولمو به دولت نزول میدم ، خیلی هم خوب. یه بار سعی کن ، انقده خوبه :-)
:))
مهم نیست چه کاری اما خوش به حال همه ی اونایی که برای کارشون دلیلی مثل دلیل والتر دارند. یه چیزی شبیه کیمیاست اصلا..
موافقم ماهیت کار مهم نیست
نظرت چیه بیخیال جامعه بورژوازی و مارکس بشیم و بریم کباب ترکی بزنیم؟(ما باید دنبال هدفمون باشیم)
دوست خوبم لطفا با نام و وبلاگ من برای دیگران کامنت ندید...این کار بسیار بچه گانه و نادرست است...خصوصا برای کسانی که مقاله ها داده اند بدتر محسوب میشود...درسته که مقاله نوشتی ولی دلیل نمیشه از نام و اعتبار دیگران استفاده کنی...البته اگه مقاله رو هم با همین روش نوشته باشی که دیگه...
من حتی یک دانشجوی دانشجو هم نیستم ..
منم پاره وقت دانش میجویم
تو آبی را دریاب فیل آبی را دریاب دلش کباب می خواد
I am payeh with that
come on lets go
I am payeh with that
come on lets go
چرا اینقدر این صفحه به هم ریختست؟
کسی تا بحال نگفته بهت؟
یعنی مشکل از منه؟
نمیتونم چیزی بخونم. همه ی خطا و واژه هاش درهم برهمه...
با اکسپلورر باز کردم همین جوریه که تو میگی.ولی با کروم ظاهرا که مشکلی نداره...
هرچند ک خرج بالای زندگی ی شرایط سگ زنیه اقتصادی رو برام رقم زده.ولی گور بابای اجتماع و سیستم بورژوازی تحریک کنندش...
میدونی من اگه این پستت رو اول هفته بخونم با اقتدار موافقشم.زندگیمو میکنمو ککمم نمیگزه ک چی بهتره باشه و نیست.ولی اخر هفته ها که میشه من تو خیابونای تهران دارم ب کار کردن فک میکنم.ب پول فک میکنم..
:)))
من نمی گم به پول فکر نکن اتفاقا می گم جای شرکت کار کردن و کارمند بودن آدم بهتره بره دزدی.
اوهوم... حالا درست شد...
درسته که مارکس شغل ثابتی نداشته ولی یک نویسنده و روزنامه نگار بوده که اینا از نظر من یعنی شغل.مهمترین مقاله زندگیشم توی سی سالگی نوشته که دنیا رو تکون داده. کل زندگیشم نمیکشیم وسط که اینجا مجال بحثش نیست.
به هر حال کلا از تفکرت خوشم میاد. لبخند به لبام میاره
در مورد پی نوشتمم کلا بایرن مونیخ به نظرم باید ببازه. حالا با هر کی که بازی کنه فرقی نمیکنه برام.
نویسنده بودن جدا دلخوش کنک ترین شغل دنیاست یه مشت لاطائلات می نویسی فقط کافیه یکیو پیدا کنی حاضر شه چاپش کنه تمومه.
من از شرکت بابام ی بار دزدی کردم.لذت بخش بود:/
من بایرمونیخ را هوار میکشم!
برو در خونتون هوار بکش
با حریص بودن بایرن موافقم و در همین راستا همواره سیاست بایرن بوده که بهترین های لیگ خودش رو به خدمت تیمش در بیاره البته با این کارش باقی تیم های داخلی رو تضعیف و خودش رو قوی میکنه و در نتیجه در کشورش بی رقیب میمونه و با توجه به سطح کیفی خوبه بوندس لیگا قدرت تیمم افزایش پیدا میکنه الانم که گیر داده به مارکو رویس...
روبن به لحاظ فوتبالی یک استثناء محسوب میشه شخصیتش رو کار ندارم بازیش تو سطح بالائیه اونقدریکه خیلی سخت میشه توپو ازش گرفت!
میختاریان کولی ارمنستانی بازیکن خوبیه ولی نه بخوبیه روبن خیلی ازش دوره خیلی.. .
چه سیاست کثیفی.
راست میگی میخیتاریان شبیه ولگرداست
این هدف خیلى مهم هست و به نظرم اول باید به هدف فکر کرد و تعیینش کرد و بعد هم باقى قضایا
کاملا موافقم
عجب جمله ی قانع کننده اییی،بنظرم دزدی استرسش بیشتر از هیجانشه.
از این تیکه خیلی خوشم اومد"I did it for me.I liked it.I was good "at it.And I was really…I was alive.
اون اولاش استرس داره کم کم میریزه
امتحانش مجانی است. اهورا را می آورم چند ساعتی پیشت بماند. آنوقت حساب می آید دستت که بچه ها چقدر بیشتر از ماها می فهمند
من حال و حوصله بچه جماعت ندارم
:)
ما فلاسفه هممون بی کاریم اصلا نمی تونیم با کار ارتباط داشته باشیم درکت می کنم فیلسوف
یه اتحادیه باید تاسیس کنیم