یه ژانری هستن دخترای محجبه که به غذا و شیرینی علاقه زیادی دارن، هی چاق میشن میرن باشگاه باز نمیرن چاق میشن، روزه میگیرن و محرم ها میرن جلسه ملسه فک فامیل، هی تو توییتر غر میزنن دوست پسر نداریم و کاش یکی بود با هم میرفتیم سینما و این کسشعرا با ایموجی اشک، پولدارن و غالبا ساکن شمال شرق تهران یا سعادت آباد، دم هر انتخابات میدون میگن ووی ووی لولو اومد بریم به فلان آخوند رای بدیم (تو خودت لولویی پدرسگ سفره ابالفضل انداز)، به مظاهر مدرنیسم تقبلی مثل کیش و کافه علاقه دارن پاش بیفته شیطونکا ممکنه یه لبی هم تر کنن. بعد یکدفعه ازدواج میکنن (ظرف 1 ماه کل پروسه از آشنایی تا ماه عسل و کوفت و زهرمار طی میشه)، یک سال بعدش هم عکس پر و پای بچه انداختن که دارن میرن کانادایی جایی پس بندازن. تف به شرفتون بی غیرتا، گنبد طلایی حرم رو سرتون آوار شه به حق ابالفضل.

مرگ بر ایران

هرچی عنه پرشیا یا سمند داره. من ریدم به رانندگیتون، همه این جاده های بیابونی رو هم برداشتن، میندازن پشت کون آدم چراغ میدن انگار شب حجله ننشون هست. حالا هی پشت شیشه سمند تخمیت بزن السلام علیک یا اباعبدالله. تو رو یه هفته تو یه تغار واجبی دیگری صد (قوی تر از واجبی های معمولی) هم بندازن باز گوریل میای بیرون پشمالوی سفره ابالفضل انداز.

این مازندرانیا نصفشون سگ رقیه ن نصف دیگه شون هم با شلوارک و رکابی دارن درختای جنگل رو آتش میزنن.