یک چیزهایی می‌خواستم در مورد این اتفاقات چند روز اخیر بنویسم که یادم نیست. فقط اینکه بنده به استناد کامنت‌هایی که زیر ویدیوهای یوتوب شبکه‌های مختلف خبری از فاکس و سی‌ان‌ان و الجزیره و اسکای میبینم میتونم بگم که افکار عمومی دنیا با ایرانه. یک کامنت خیلی غالب این بود که "Iran has the right to defend itself" یا ایران حق داره از خودش دفاع کنه. به خصوص در دنیای اسلام و جنوب جهانی ایران خیلی محبوب هست الان.

من احساس خوبی می‌کردم از اینکه ایرانی هستم در اینجا، که  کشورم تنها کشوری هست که نترسید از اینکه جواب حمله‌ی اسرائیل به کنسولگری رو بده و نترسه ازینکه آمریکا که ابرقدرت و قوی‌ترین ارتش دنیاست هم پشت اسرائیله و کشورهای اروپایی هم پشت اسرائیل هستن. اونم کشوری که چندین ساله تحت شدیدترین تحریم‌ها و انزواست، به خاطر اینکه آمریکا یک طرفه از قراردادی که امضا کرده بود خارج شد. از این سرلشگر باقری که فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح هست خوشم میاد، محکم و درست صحبت میکنه، برادر شهید حسن باقری هست که روحش شاد باشه. حالا هم اگر اسرائیل مجدد تخطی بکنه باید محکم پاسخ بدن و نترسن و ایمانشون به خدا باشه که خدا رو شکر دیدم همین موضع رو هم گرفتند. ایمان به خداوند و قلوب مطمئن چیزی هست که ما داریم و دشمن ما از آن بی‌بهره‌ست و این ایمان همان چیزی هست که در دفاع مقدس هم به ما کمک کرد و خیلی از این غربی‌ها اصلا درکی ازش ندارن.

بنده به عنوان یک سرباز پاکدل به جمهوری اسلامی مخصوصا در سیاست‌های داخلی و در سیاست‌های اجتماعی و فرهنگی بسیار نقد دارم و معتقدم مقصر درجه اول گریزاندن مردم از دین هست و در سیاست خارجی هم نقد دارم و معتقدم این اشغال سفارت‌ها کار بسیار اشتباهی بود و باید با همه‌ی کشورها رابطه‌ی دیپلماتیک داشت برحسب منافع ملی به جز اسرائیل البته که یک دولتی هست که از اساس بر پایه‌ی جنایت جنگی شکل گرفته و یکی از معیارهای سنجش آزادگی انسان‌ها و دولت‌ها این محکوم کردن اسرائیل و جنایاتش هست. البته در این هم ایران یک مقدار ر یده و به جای اینکه شعار نابودی اسرائیل بده باید رویکرد پراگماتیستی داشته باشه و واقعیت رو بپذیره و  دنبال راهکار دو کشوری برود تا فلسطینیان کشور مستقل خودشون رو داشته باشن. دیگه 10 میلیون یهودی ریختن اونجا دارن زندگی می‌کنن نمیتونی بریزیشون تو دریا که آخه آخوند سفیه.

دیگه دوران جنگ کلاسیک و سربازبازی گذشته و مخصوصا در مورد رویارویی ایران و اسرائیل اگر بنا به بالا گرفتن تقابل باشه همین موشک‌بازی و پایگاه نظامی زدن و اگر کار بیشتر بیخ پیدا کنه که امیدواریم نکنه زیرساخت اقتصادی زدنه، وگرنه اگر برنامه سربازبازی بود بنده فکر کنم برمی‌گشتم و برای کشورم می‌جنگیدم در مقابل دشمن متجاوز و مزدوران داخلی اون یعنی ایرانیان کثافتی که از حمله‌ی اسرائیل به ایران دفاع می‌کنند، شبیه مجاهدین خلق که زمان جنگ رفتن زیر پرچم صدام و همدست و پادوی بیگانه‌ی متجاوز شدن علیه کشور خودشون و دیدین که چطور به خاری و خفت افتادن و در تاریخ منفور و بدنام شدند. سرنوشت مزدوارن و پادوهای امروز اسرائیل هم همین است و چه بسا بدتر.

منبر امروز تمام شد یک صلوات بلند بفرستید و برای من و تراویس که عملا شمس و مولانا یا لولک و بولک و دو یار جدا ناشدنی هستیم نوشابه‌ی نارنجی بیارید.

والا من فکر می‌کردم جمهوری اسلامی عاقل شده و سر این حجاب دیگه کوتاه اومده، ولی رهبر مثکه قصد وا دادن نداره و خیلی پیگیره که یک ملتی رو از دین بیزار کنه، اجرش با آقا امام زمان.

یک نکته‌ای رو هم بگم در مورد کانالی به نام وحیدآنلاین. این رفته رفته و خصوصا بعد از اتفاقات 401 به زباله‌ی خالص و عملا به یک واریانتی از ایران اینترنشنال تبدیل شد. همون حین اتفاقای 401 صبح بلند می‌شدم می‌دیدم 15 تا ویدیو گذاشته توی کانالش که قیام در گوهردشت کرج یا مهرشهر به پا خاست، ویدیو رو باز می‌کردی لیترالی 12 نفر تو پیاده‌رو داشتن راه می‌رفتن داد می‌زدن رضاشاه روحت شاد. همون موقع‌ها من لفت دادم، اخیرا شنیدم افتاده به خایه‌مالی اسراییل که تعجبی هم نداره.

از 7 آپریل که میشه سه روز پیش من دقت کردم کم کم روی زمین داره آثاری از سبزی دیده میشه و انگار بهار داره میاد، مردم رو بعضا میبینی که با شلوارک و تیشرت بیرون هستن در حالی که هوا 7 8 10 درجه‌ست در بیشینه‌اش.

داشتم فکر می‌کردم هرچقدر هم آدمها به تو بدی کردند تو بگذر و خوبی کن، چرا که تو اگر خودت رو از خشم و نفرت و کینه پر کنی اول از همه به خودت بدی کردی. اگر کسی ناراحتت کرد به جای رفتار "پسیو اگرسیو" به طرف بگو این رفتارت من رو ناراحت کرد، به خصوص اگر فرد نزدیکی به تو باشد. اگر دور باشد که لزومی به رابطه نیست و فاصله رو می‌شود حفظ کرد، اما بدی متقابل نکرد.

این قضیه‌ی اسرائیل و حماس کاملا مصداق "و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین" هست، یعنی از همون 7 اکتبر اسرائیل در هر سناریویی که انتخاب می‌کرد بازنده بود و فلسطین در هر سناریو برنده. در نهایت حق پیروز است.

بنده حدود یک ماه و یک هفته است که از دیدن پورن کاملا چشم شسته‌ام و حدود دو هفته است که از خودارضایی کاملا دست شسته‌ام و قصد دارم رکورد قبلی خودم رو که دو سال پیش اینطورا حدود 6 ماه بود بهبود ببخشم و روح خودم رو از آلودگی پاک کنم. یکی توی یکی از این فروم‌ها نوشته بود این سالار برای این ساخته نشده که بگیری با دست اینور اونورش کنی این ساخته شده تا فرو بره در یک چیز دیگری و کاملا سخن برحقی بود.

یه صلوات بفرستین منبر امروز تموم شد.

پدربزرگ مادربزرگ مادریم تویسرکان به دنیا آمده بودن و ما بچه بودیم خیلی میرفتیم و خیلی خاطرات خوبی دارم. باغ‌ها و مزارع زیاد نزدیک به بافت شهر و بعضا داخل بافت و خونه‌های کاهگل و آجر و چوب و کلی خاطرات از آدمها. یک مسجد قدیمی‌ای بود که دیدم ثبت میراث فرهنگی هم شده در "پایین محله" که فکر کنم ختم  پدربزرگ مادربزرگم رو که برای خاکسپاری بردیم تویسرکان در اون مسجد بود. انگار زمان هم متوقف شده در 40 50  سال پیش وقتی به بعضی از این مکان ها میری. بگم یک جایی که الان خیلی دلم می‌خواست می‌بودم و خیلی دلم تنگ شده این بود که الان توی اون مسجد بودم و میرفتم توی حیاطش وضو میگرفتم و در حالی که باد خنک دستام رو خشک میکنه میومدم اونجا یک گوشه برا خودم نماز میخوندم و گریه میکردم (علی‌رغم اینکه من به اسلام شکاکم).

یادم نمیاد گفتم یا نه ولی یکی از نتیجه‌گیری‌های سفر ونکوورم که البته از قبل هم بهش واقف بودم اینه که اینجا توی کلگری اصطلاحا سوشیال لایف ندارم. من چون تنهایی رو به معاشرت اجباری ترجیح میدم دیگه گاهی تنهایی شکل مطلق پیدا میکنه. به قول معروف آنچه مرا نکشد قویترم میکند.

یه کم دلم برای ایران تنگ شده. میدونید دلم خیلی برای چه دوره‌ای تنگ شده؟ دوران دبیرستان 16 17 سالگی، سالهای 84 85. ذهن و روحم مانند یک لوح سفید بود، دنیا به روم گشاده بود و از چیزهای کوچک خوشحال بودم.

یک نکته‌ای هم بگم اینکه اگر قبلا  نقد دینداری سنتی منش روشنفکرانه در نقد عوام بود الان برعکس شده و داره یک اکثریت عامه‌ی بیسواد ضددینی شکل میگیره که منش روشنفکری نقد اونهاست که مواضعشون از روی جهله و نه سواد و فکر.

آدرس جدید تراویس تا اینکه اینم بلاگ اسکای ببنده و بره بعدی: https://travisbickle4.blogsky.com/

کلا اتفاق زیاد میفته تو زندگیم. همه رو بخوام بنویسم یا روزمرگی‌هام رو تعریف کنم وقت و حوصله زیاد میبره. آوردی هم برام نداره راستش چندان، مخصوصا اگه کثیف نویسی باشه.چیزی هم بنویسم دلم میخواد خوب و منسجم بنویسم که تراپیه و مرتب کردن افکار. گزیده گزیده یه چیزایی برنامه دارم تو کانالم بنویسم. نهایتا شاید همش جمع شد و یه چیزی ازشون دراومد، دلم میخواد یه روزی کتاب بنویسم. وبلاگ رو گه گدار یک چیزهایی که توی کانال جاش نبود مینویسم. کرکره‌ی توییتر رو که کلا دادم پایین. وقتی یک مدت زیاد فاصله میگیری میفهمی عجب فاضلابیه. یک دستاورد خیلی خوب ولی برام داشت حضور در فضای توییتر در این حدود دو سال (که احساس میکنم انقدر متراکم از رخداد بود که حسش چقدر بیشتر از دو ساله، خودم هم آدم دیگه‌ای شدم)، اینکه به آدمهای غریبه اعتماد نکنم و فاصله‌م رو تا شناختن درست فرد حفظ کنم. همین غریبه‌ی رندومی که من می‌دیدم و باهاش گرم میگرفتم ممکنه یکی از همین ترول‌های توییتر باشه. عمق شخصیت آدمها رو اتفاقا اونجا میشه فهمید از روی همین توییت‌ها و ریپلای‌ها و لایک‌ها و فالویینگ‌ها. وگرنه ظاهر همه‌ی آدمها که شبیه همه. من ترجیح میدم از این فاضلاب متلاطم فکری سوشیال مدیا دوری گزینم  و دامانم رو آلوده نکنم، هرکی هرجوری میخواد فکر کنه ما رو که با بقیه تو یه قبر نمیگذارن. مسئول ارشاد کسی هم نیستیم، پولی هم از کسی نمیگیریم شغلمون باشه توییت کنیم با بقیه دعوا مجادله کنیم. والا. حالا همین گفتم در دنیای حقیقی هم نمود داره، در روابط با آدمها سختگیرتر و محافظه‌کارتر شدم. تنهایی قدر داره، باید ببینی اون کسی که باهاش هم صحبت و معاشری پایین نیارتت. گفتم کلا از مرحله‌ی اینکه با کسی بخوام بحث کنم هم گذشتم. بحثی نداریم ما.

ونکوور در مجموع مثبت بود. من و خواهرم شخصیت‌های متفاوتی داریم و آبمون با هم توی یک جوب نمیره. زبان مشترک اصلا نداریم، کوچکترین دیالوگی پتانسیل این رو داره به تنش تبدیل بشه. مضاف بر اینکه حقیقتا احساس میکنم خوب من رو نمیخواد. این خیلی تخمیه، اینکه احساس کنی (حالا به درست یا غلط) افراد نزدیک بهت خوب تو رو نمیخوان. اگه دوست باشن خوب راحت دوستی رو میتونی قطع کنی و طرف رو کاملا از زندگیت حذف کنی. فامیل رو هم تا حدی میتونی. ولی خواهر برادر رو نمیشه به راحتی. اساسا هرچقدر دور هم باشین درست نیست قطع ارتباط، پیوند نزدیک خانوادگی حرمت داره. به حرمت اون پیوند باید رابطه رو ولو به شکل حداقلی و دیپلماتیک تا آخر حفظ کرد و اگر طرف به تو نیازی داشت برای کمک باشی. گزینه‌ای که من انتخاب کردم.

اون تابستون قبل اومدن کانادا که خیلی بگایی بودم و از خواب و خوراک افتاده بودم بهم یه طومار برام نوشت توی تلگرام که برا چی نمیری؟ تو که اینجا هیچی نداری. اینهمه آدم تنها مهاجرت میکنن. به اون هیچ ربطی نداشت. من ازش نظر نپرسیده بودم. دراما تو خانواده‌ی ما زیاد بوده و من نمیخوام بشکافم. نهایتا ولی همون نتایج، اینکه من میبخشم ولی فراموش نمیکنم. اگر کسی حقی از من ضایع کرد یا حرف نامربوط به من زد من چیزی نمیگم و میگذرم، تو ولی برای خودت داری گناه مینویسی و حواست نیست.

خلاصه ونکوور، کلا که خوب بود. آب و هوای بهتر از کلگری و شهر پویاتر. اینور اونور رفتیم و معاشرت هم کردیم با آدمها. ونکوور کیس معاشرت بیشتره، اینجا توی کلگری خیلی معاشرتها از روی اجباره چون کسی دیگه ای نیست. ولی اونجا کمتر اینجوریه چون بالاخره یکی دو تا دوست قدیمی که از ایران باهاشون بودی پیدا میکنی.

دیگه عرض شود بلاگ‌اسکای مجدد وبلاگ تراویس یگانه خورشید وبلاگ فارسی رو بست. کسکشا آزادی بیان رو رعایت کنید چه گیریه دادین به تراویس. سلطان، نظر من اینه بشاش تو بلاگ اسکای و برو وردپرس.

پیوست: دیروز 5 فرد نقابدار به ویلای وحید خزایی حمله کردن و لئو رو دزدیدن بردن. امیدواریم زودتر برش گردونن تا کار به شکایت نرسه.

دیگه عرضی نیست. آها فقط این رو هم بگم یکی از اهداف سال جدیدم اینه کمتر با آدمها رودربایستی داشته باشم. احساس میکنم خیلی با رودربایستی رفتار میکردم با آدمها همیشه.