سه شب

چند شب پیش خواب دیدم با اتوبوس رفتم افغانستان و از اون جا به چین.ولی به دریا که رسیدیم سفر متوقف شد چون استطاعت مالی برای سفر با کشتی یا هواپیما را نداشتم.همسفرهای بسیار جالبی هم داشتم.خلاصه اینکه خواب بسیار مسخره و مضحکی بود اما برای من که کم سفر می کنم همین سفر در خواب هم غنیمتی است چرا که به هر حال هر سفری به هر جایی تجربه ای است هرچند در خواب باشد.اخیرا در این فکرم که دست به دزدی بزنم چرا که اعتقادم را به خدا و این جور مسائل از دست داده ام.اما هنوز به زندان و آب خنک خوردن اعتقاد دارم پس باید در کارم احتیاط کنم.البته ابتدا باید از دزدی در ابعاد خرد شروع کنم.مثلا دزدیدن چیپس نمک دریایی از قفسه های بیرون مغازه ها یا یه همچین چیزی شروع خوبی می تواند باشد.نمی دانم دزدی در فروشگاههای زنجیره ای چقدر خطر دارد چون کلی دوربین دارند که تا فیها خالدون انسان را ثبت و ضبط می کنند.اما از آنجایی که هیچ موجودی کامل نیست می توان از غفلت این دوربین ها استفاده کرد و اقدام به دزدی نمود.تازه اگر هم عمل دزدی شما توسط دوربین ثبت شد شاید اون یارویی که این تصاویر را می پاید دچار غفلت شود.(زیرا هیچ موجودی کامل نیست.)مثلا شاید بانوی جوانی مامور پاییدن تصاویر باشد و اتفاقا در لحظه ی سرقت شما یک تماس از یک جنتلمن یا یه همچو چیزی دریافت کند و فریفته شود و ماموریت را فراموش کند.حتی شاید با یکی هماهنگ کنید در لحظه ی سرقت به اون دختره زنگ بزند.اصلا چه کاریه خودتون می توانید به اون دختره زنگ بزنید.بهتر هم هست.با یک تیر دو نشون می زنید.ولی لازمه اش این است که شماره طرف رو داشته باشید.این قسمت دشوار عملیات است.شما محکوم به شکستید چون اصلا بانوی جوانی در کار نیست که شماره ای در کار باشد.فوق فوقش چند تا سیبیل اون پشت نشستن که گرفتن مچ یک دزد می تواند یکی از بزرگترین دلخوشی های اینها باشد.البته خدا را چه دیدید شاید طرف منحرف جنسی باشد پس به هر صورت یک شماره از طرف داشته باشید بد نیست.می بینید که دزدی کردن از فروشگاههای زنجیره ای و بزرگ اصلا به زحمتش نمی ارزد.یک بازی باخت باخت است.در مورد فروشگاهای کوچک اگر خودتان مستقیما وارد عمل نشوید بهتر است.مثلا یک بچه ای چیزی جور کنید و هدفتان را برایش تشریح کنید.بچه ها موجودات معصوم گهی هستند که چندان به فعل اخلاقی اعتقاد ندارند.برای همین یحتمل بی بروبرگرد ماموریت را قبول خواهند کرد.تازه انتظار سهمی هم ندارند.اینش خوب است.ولی اغلب بچه ها دارای ننه بابا هستند.یک بچه ی تنها کم در خیابان گیر می آید.معمولا یک پک حداقل شامل یه بچه به انضمام ننه یا بابا در خیابان ها یافت می شود.معمولا باباها خیلی وقعی به بچه نمی نهند و ولش می کنند میروند مثلا سیگار بگیرند.یا یه پشت مشتی قایم می شوند تا بچه فکر کند گم شده است.بعد که گریه ی بچه را درآوردند مثل یک خرس قطبی می پرند جلو بچه تا هیجان زده اش کنند و به بچه ارزش پدر داشتن را بیاموزند.مامان ها دو دسته اند:مامان های بیشعور که کلا کاری به بچه ندارند و فقط به بچه بد و بیراه می گویند و اغلب بچه را از یک بازویش روی زمین می کشند مثل یک چرخ میوه.دسته ی دوم مامان هایی که به بچه می چسبند.راجع به اینها بحثی ندارم.شما باید از بچه هایی به عنوان طعمه استفاده کنید که داری بابای بیشعور یا مامان بیشعور نوع یک هستند.خلاصه اینکه مطلب زیاد است که بعدا به عرضتان خواهم رساند.

نظرات 6 + ارسال نظر
فرزام یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 00:21

این پستت خیلی خوب بود ! البته یه تلاش نه خیلی زیاد موفقی بود برای ایجاد موقعیتهای بحرانی و بحران سازی ، البته سیر روائی داستان انقدر خوب بود که بعضی بی حوصلگی ها رو میپوشوند!
پرفکت :دی

سعید یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 00:46

خیلی خوب بود بقیشم زودی بده بیرون میخوام بخونم

صالح چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:29

مبارک باشه میلاد. البت اینجور مواقع یک جان هم به ته اسم طرف میدن، مثه میلاد جان که هم رسمی باشه هم خودمونی. ینی نگاه که بکنی میلاد جان از میلاد خالی (البته با گوش عرفی(!)) کمتر رسمیه. ینی زبون عرفی یک «جان» ته اسم طرف میده میده چون جونش بالا میاد که اسم طرف رو خالی صدا کنه. که به بنظرش زیادی خودمونیه. که آقا فلان براش زیاده و فلان خیلی کمه و فلان جان مناسب! ولی خب ما چون آدمای ناراحتی هستیم با خالیش بیشتر حال میکنیم. بله. پس مبارک باشه میلاد جان!

:دی
مرسی!

نفیسه پنج‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 17:01

شما کلا در سرتاسر زندگیتون هر شب از این خوابا میبینید؟؟؟؟؟؟؟؟

ینی هر شب میرید یک کشور ؟؟؟!!!

بابا ایول!

شاداب سه‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 03:01 http://rival.blogfa.com

بخدا مردم از خنده :))))))))) نصف شبی به زور با دست جلو دهنمو گرفتم.. آخه برای منو دوستم شفای عاجل خواستارید؟ پس من چی بگم بابت : اعتقاد به زندان ، چیپس نمک دریایی، و هیچ موجودی کامل نیست و کل جریانات فروشگاه در زمان رصد دوربین ها :))))
خیلی خوب بود :)

سیفون شنبه 29 دی‌ماه سال 1397 ساعت 19:02

علی ای حال میلاد سال نود قشنگتر مینوشته .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد