دو دانه از این قوچ عجیب

Let's do something funny

something very funny

...

and sunny


مشغول نوشتن کتاب جدیدی هستم تحت عنوان "چگونه این شعر (آن شعر) مرزها را شکافت" که به زودی نوشتن کتاب تموم میشه.بعد از موفقیت کتاب اولم (رودولف استراچکف) این کتاب هم میتونه چیز بدی از آب در نیاد.

برگشتن از سفر همیشه چیز مزخرفی بوده است مخصوصا اگه آدم از شمال برگرده که خرده خرده از جنگل و رودخانه و مه آدم با بیابون و کوه های خشک و لخت و بچه هایی که کنار جاده بطری دستشونه مواجه میشه.یه راه برای اینکه این حس بد برگشتن توی آدم ایجاد نشه میتونه این باشه که آدم سعی کنه تا جایی که میشه بد بگذرونه تا توی راه برگشت احساس خوشحالی کنه.اصلا خیلی مسخره ست که یدفعه همه چیز از اون بالا به سمت تهران خشک میشه.

نظرات 2 + ارسال نظر
پسرک مزخرف یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 00:14

چه به روز مایکل کورلئونه آوردی اونم با عکسی که اونو در اوج اقتدار نشون می داد.. .
قبلا تجربه حال گرفتگی برگشت از سفر رو داشتم خیلی سال پیش مداوم و پشت سرهم تا چند سال.. .
یه تبلیغ هم برا خواندن بلاگ دوران جالبیت می کردی برا تازه واردان.. .
.. .

nastaran شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:26 http://nastaran-pashang.com

کلا همه چی در حال انقراض یا این گراز است !
کلا از اون بالا که میای همه چی انقراض میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد