Shocked

بالاخره روحم رو تسلیم شیطان کردم.

به سختی...سخنی...از زبانم...بیرون...میاید.


نظرات 7 + ارسال نظر
karam شنبه 13 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 00:57

پس تف تو روحت

پوریا شنبه 13 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:33

انقدر نگفتم زیاد نکش...بیا...تحویل بگیر!

امین شنبه 13 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 14:21

به نزد من بیا فرزند،
به نزد من بیا
و اعتراف کن؛
شیطانت را اعتراف کن و به بیرون بریز؛
هیچ اهریمنی پس از اعتراف صادقانه زنده نمی ماند
اعتراف کن؛

میترا یکشنبه 14 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 14:34

نه!!ینی چیکار کردی حیوان عظیم الجثه ارام ومهربان؟

هولدن کالفیلد دوشنبه 15 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 02:06 http://insidemonster.persianblog.ir

میگم بانو گالادریل بیاد بترکونه اهریمنتو!

اندراحوالات من و اینجانب پنج‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 19:45 http://aidasaam.blogfa.com

یکی از فانتزی های ذهنی من بعد از دیدن نمایش دکتر فاستوس این بود که روحم رو به شیطان بفروشم ، بلافاصله بعدش تصویر دوریان گری رو خوندم ، اون موقع بیست سالم بود ، دیگه عزممو جزم کرده بودم ، باید روحمو به شیطان میفروختم ، ولی از شانس بدم شیطان یه روز اکمد تو خوابم گفت : " برو بچه جون ، برو ! برو دم خونه تون بازی کن " :-)

ولی خیلی هیجان انگیز میشه ها.مثلا فکر کن اگه بین آدم و شیطان رابطه ای مثل رابطه ورمتیل و لردولدمور برقرار میشد چقدر حال می داد.کلی می تونستیم با شیطان بریم سفر.

سعید جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 18:27 http://eververt.wordpress.com

فاوست شدی؟ (ای بابا آخر سر هم نشد این فاوست رو بخونما):دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد