بذارید برم

دیشب خواب دیدم روز عروسیمه، قراره یکی رو بکنن تو پاچم. البته ماهیت عروس در طول خواب تغییر می کرد، در انتهای خواب این ترانه یلدا بود که قرار بود بره تو پاچم (معمار 60 70 ساله انتلکچوال). روز عروسیم تا عصر سرکار بودم، جوری که عصر با همکارام  از دفتر دراومدیم، اونا کت شلوار پوشیده بودن که بریم عروسی من و من از همه ژولیده تر بودم، کفشام خیلی خاکی بود. مدام پیش خودم فکر می کردم من نه با این حرف زدم، نه میدونم طرف کیه، بعد نباید الان با هم باشیم احیانا؟

در سکانسی سوررئال، جمعیت انبوهی که غالبا گداگشنه و پابرهنه و ایلات عشایر طور بودن داشتن از دشت ها و بیابان های اطراف تهران میدویدن که بیان عروسی من، و من خیلی حیرت زده داشتم نگاه می کردم که اینا کین؟ من اینارو میشناسم؟ اینا اصلا منو میشناسن؟


در یک لحظه همه چیزو به هم ریختم. گفتم من نیستم. ولم کنید بذارید برم. خیلی دراماتیک و با چشمانی اشکبار داد زدم حق من این نبود. قسمت بعدی خواب، من بودم که تو شهرک آپادانا، در به در دنبال سیگار و مشخصا مارلبورو، از این مغازه به اون مغازه می رفتم.

انتهای خواب هم لحظه ای به این فکر کردم که حالا ترانه یلدا اونقدر بدم نبودا، به هر حال معمار انتلکته هرچی باشه.


تعبیر خواب هم واضحه، من در ضدیت با عوامل متعدد بیرونی.

نظرات 3 + ارسال نظر
ای دا یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1396 ساعت 21:08

من الان رفتم سرچ کردم کیس ازدواجتونو، بدم نبودن واقعا :))

... پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1396 ساعت 13:54

سلام
میشه یه کتاب بهم معرفى کنید که به نظرتون از بهترین هاست؟
ممنون

ناتوردشت، وداع با اسلحه، جنایت و مکافات، معنای زندگی (کریستوفر همیلتون)، این دوتارم اخیرا خوندم بد نبوده: جز از کل، شکسپیر و شرکا

... پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1396 ساعت 22:40

ممنون بابت معرفى کتابا
جنایت و مکافات با کدوم ترجمه ؟مهرى آهى یا سروش حبیبى
چون یکى دوبار تجربه ى خوندن ترجمه هاى بد رو داشتم ، نمیخوام دیگه تکرار بشه واسه همین میپرسم

مهری آهی. البته سروش حبیبی هم نباید بد باشه قاعدتا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد