در رد نظریه وسترن و ایضا ایسترن مدیسین

آره دیگه، وقتی داری فیکشنت را کش می دهی و می تابانی، در حالی که نمیدانی کجا میروی، تو مشغول خیانتت بودی، تو مشغول مردنت بودی. این وقتی اتفاق می افتد که قبل از نگارش، طرح داستان را از ابتدا تا انتها در ذهن نداری، احمقانه ست، نیست؟ اما احمق تو نیستی، چون تا می توانی چیزها را گره میزنی، میکشی، متحیر میکنی، صرفا نمیدانی به کجا میروی. چیزی که مهم است این است مخاطب دنبالت می آید، و توجه، کنجکاوی، تحلیل پشت تحلیل، و مهم تر از همه، پول. احمق منم که چشم به تو دوخته ام،برایت صف میکشم، هورا میکشم! شاید بفهمم، اما دیر میفهمم. هری پاتر، داستان، درجه یک. بالا، پایین، چپ، راست.آن فاحشه می دانست آخر سر چه کار می خواهد بکند با این گره ها که در هم تنیده است؟ خیر، آن فاحشه نمی دانست، آن فاحشه هرگز نمی دانست. در آخر، نیاز بود داستان بالاخره خاتمه یابد یا به قولی سر و تهش هم آید، پس هری به ولدمور گفت، تو واقعا آدم بدی هستی، و باید بمیری، بوم! (نویسنده دمش را روی کولش می گذارد و سراسیمه و خجل می گریزد.)

گیم آف ترونز، همان گه. دو خر نابکار، تنها به فکر توجه خریدن، و شوکه کردن مخاطبند، اما خرهای نابکار، پایانی باید، نیست؟ خوشحالم که اواسط سریال، بایکوت کرده و طی نامه ای رسمی، مراتب اعتراض و نگرانی خودم رو به نویسندگان اعلام داشتم، فکر می کردم، "این ابلهان مخاطب، چهره شان در پایان کار دیدنی خواهد بود، هنگامی که نویسندگان گیج و مضطرب، با این حقیقت تلخ روبرو می شوند که "لحظه موعود فرا رسید، لحظه ای که باید ...س و ...ون سریال را هم آوریم.آه!"

بله، غول و اینا الکیه، دراما آقا، دراما باید. البته از آنطرف هستند دیوثان خبیثی چون آلفونسو کوارون که پشت نقاب روشنفکری با تولید خزعبلاتی چون "روما" کتلت تفت و تحویل خران آوانگارد پفیوز می دهند. داستان فیلم دو ساعت و ده دقیقه روما، برنده چه میدونم نخل طلای برلین و کلی جایزه قلابی دیگر:" یک کلفت مکزیکی به یک نره خر ولگردی میدهد و از او باردار می شود، نره خر ولگرد وی را میپیچاند، کلفت میرود دنبالش تا پیدایش کند." دو فاکینگ ساعت و ده دقیقه خزعبل چرت آور.

وست ورلد هم کسشره ضمنا، سوپر دوپر کسشر.

برم پیکی بلایندرز، و بعد سه بار پشت هم سه گانه ارباب حلقه ها رو ببینم تا روحم پاک شود مجدد، پر شده از خباثت.

درود.

نظرات 3 + ارسال نظر
انسان دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 22:24 http://1398siyah.blogsky.com

وااای چه تحلیلی براووو

شهروم چهارشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1398 ساعت 23:47

ای کاش میشد یه دل سیر کله پاچه بخورم و بعدش با ملکه گیم آو ترونز هم بستر بشم...

آویشن جمعه 3 خرداد‌ماه سال 1398 ساعت 02:53 http://dittany.blogsky.com

شاید عجیب باشه ولی هیچوقت ترغیب نشدم گیم آف ترونز و دانلود کنم و ببینم با اینکه همه جا حرفش هست. شاید یه دلیلش این باشه که میدونم سریالای این سبکی تهش به کجا میرسه و کلا البته خیلی از هموطنان فقط واسه یه دلیل نگاهش میکنن . چندسال پیش که تازه فصل اولش بود همزمان با آمریکا داشت zdf هم پخش می کرد، در کل کمتر از ۳_۴ قسمت دیدم و واقعا یه ذره هم جذبش نشدم. شاید من آنرمالم که خوشم نیومده، نمی دونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد