-
HOUSE M.D
دوشنبه 8 مهرماه سال 1392 21:16
-
Exciting Boredom
یکشنبه 7 مهرماه سال 1392 19:46
عاشق این دختر لات روشنفکر موکوتاهام که زیرچشماشون گود افتاده پای گوشی تو مترو داد و بیداد می کنند. من بک خصوصیت دارم و آن کمال گرایی است.وقتی یه نفرو می بینم فرانسه بلده به خودم میگم خاک تو سرت فرانسه بلد نیستی.یکی فلوت بلده بزنه به خودم میگم خاک بر سرت فلوت بلد نیستی بزنی.یکی دندوناش سفیده برق میزنه میگم خاک بر سرت...
-
ای بی شعورها! مگر ظاهر آراسته را از حقیقت باطن تمیز نمی دهید؟
دوشنبه 18 شهریورماه سال 1392 20:56
به میمنت و مبارکی میزبانی المپیک 2020 به ژاپنی های حیوان صفت سخت کوش تعلق گرفت.یک هفته مشغول بررسی امکانات و زیرساخت های مادرید،استانبول و توکیو بودم و نهایتا به این نتیجه رسیدم هیچ کدومشون به درد میزبانی نمی خورن و مناسب ترین شهر برای میزبانی کراکف لهستانه و دنبال اینم که نامه ای به کمیته ی المپیک بنویسم و دلایلم رو...
-
چشمت کجا می توانست آزادی را فرا گیرد؟
سهشنبه 5 شهریورماه سال 1392 12:39
دوست داشتم به جای این اسم پوچ و مهملی که الان دارم اسمم یزدگرد بود.فقط نکته ی منفیش اینه که ترکیب فوق العاده مضحکی با فامیلیم خواهند شد ولی عیبی نداره بذار مردم سوژه کنند مردم اگه عقل و شعور داشتند به جای این اسمهای من درآوردی یک کم به فکر ترویج فرهنگ ناب ایران بودند.همین فردا برای تغییر اسمم اقدام خواهم کرد و میخوام...
-
در نقد روشنفکران متظاهر و منتقدان روشنفکران متظاهر
چهارشنبه 9 مردادماه سال 1392 19:05
"فکر نکنید بنده با سیستم روشنفکری و اینا اصلا آشنا نیستم.نه خیر بنده خودم یک زمانی بسیار روشنفکر بوده ام.سالهای سال به جاهای به اصطلاح هنری رفت و آمد داشته ام و همه جور کار هنری کرده ام.ساعت ها را به بحث در مورد چیزهایی که کلا نمی دانستم چیستند گذرانده ام و کتاب هایی که کلا نمی فهمیدم چی چی می گویند خوانده ام.پیش...
-
Birth Of A Killer
یکشنبه 30 تیرماه سال 1392 14:17
امروز قصد دارم در مورد اتفاق اجتماعی تلخی به نام کودکان کار بنویسم. فیلسوف دانمارکی قرن هفدهم آندریاس افنبرگ میگه : "بچه کار نکنه پس چی کار کنه".معنا و مفهوم عمیق این جمله ی پرمحتوا هنوز که هنوزه کاملا دریافت نشده و می بینیم که هرجا کودکانی مشغول کار هستند یکسری کاسه ی داغ تر از آش دارند دم از حقوق کودکان و...
-
خواب و بیداری
دوشنبه 24 تیرماه سال 1392 14:53
هیاهوی گم ماشین ها و وزوز پشه ها و فریاد فحش های کاف دار مرد طبقه پایینی و دنگ دنگ پیانویی از ناکجا و تیک تیک ساعت.نیمه شبی داغ دراز کشیده روی تخت خیره به سقف.بدنی که عرق کرده و با باد سرد کولر یخ می کند.چشمانم را که می بندم باد می پیچد لای برگ درختان و نیم خیز می شوم لب پنجره.گردابیست آن پایین که مرا به خود می...
-
مورچه ها و داکتایل ها
شنبه 25 خردادماه سال 1392 15:17
از اونجایی که متاسفانه من هم جزئی از جامعه ی ایران هستم لازم می بینم در مورد مسائل سیاسیه روز و انتخابات و اینا یک مقدار شفاف سازی کنم. با اینکه هفته ها تلاش کرده بودم یک ناامیدیه سیاسی در اطرافیانم و بالاخص اعضای خانواده ایجاد کنم نمیدونم چی شد یه دفه همه رو شور انقلابی برداشت و در مقابل چشمان حیرت زده ی من حتی...
-
برای همچو نابکاری هیچ گذشتی نیست...
پنجشنبه 16 خردادماه سال 1392 10:21
هولدن من رو به یک قرتی بازیه وبلاگی دعوت نمودند و من هم اجابت می کنم و اون اینه که در مورد علایقم صحبت کنم.البته اصولا علایق من بسیار پیچیده می باشند طوری که خودم هم هنوز بعد بیست و اندی سال دقیقا نمی دونم چی به چیه و اگه سوال این بود که از چیا بدت میاد برا من خیلی راحت تر بود.ولی تا جایی که یادمه یکی از تفریحات بسیار...
-
Heinrich Himmler
چهارشنبه 1 خردادماه سال 1392 14:52
همه ی پیش بینی های جامعه شناسانم در مورد اوضاع مملکت داره درست از آب در میاد و از طرفی سنم هم روز به روز داره افزوده میشه بنابراین کم کم باید خودم رو برای انجام دادن رسالت تاریخی ای که بر گردنم هست آماده کنم.بعد از یک خل زشت قدرت داره به یک افلیج عقب مانده منتقل میشه و خیلی ها ممکنه بخوان از این اوضاع سر به بیابون...
-
سالخوردگان لب دریاچه
پنجشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1392 13:08
جدا هشت سال رئیس جمهور بودن یک آدم دیوانه ی چندش آور حکایت از حقیقت بسیار تلخی دارد و آن حقارت ماست. البته لطف زندگی در ممالک درب و داغونی مثل ایران اینه که آدم به راحتی میتونه افرادی که دچار آسیب مغزی هستند رو از موضع گیریه سیاسیشون بشناسه.مثلا اگه اینجا سوئیس بود عمرا نمی شد به این راحتی آدما رو قضاوت کرد صرفا با ام...
-
SS
پنجشنبه 29 فروردینماه سال 1392 23:45
از بچگی دوست داشتم وقتی بزرگ میشم تبدیل به یک دیکتاتور دیوانه بشم ولی حال به یکی از اهدافم که بزرگ شدن بود رسیده ام ولی فرسنگ ها با تبدیل شدن به یک دیکتاتور دیوانه فاصله دارم.این جنون قدرت وقتی در من شدت گرفت که کتاب اراده ی قدرت نیچه رو در 11 سالگی خوندم.همون جا به این نتیجه ی مهم رسیدم که انسان و به طور مشخص تر...
-
دیگه خیلی بکشه 10 12 سال دیگه
سهشنبه 20 فروردینماه سال 1392 00:30
روزی روزگاری یک آشپز شکموئی بود به نام گرتل که غذا که درست می کرد نمی توانست در مقابل وسوسه ی خوردن غذاهه مقاومت کند.یک روز اربابش بهش گفت هی گرتل امروز یه مهمون مهم دارم دو تا مرغ حسابی برامون درست کن.گرتل گفت رو چشم.رفت دو تا مرغ از انبار گرفت گردنشونو گرفت تو هوا چرخوند کله شونو کوبید به سنگ.بعد پشم و پراشونو کند...
-
خوشبختی مان کم نظیر است
شنبه 26 اسفندماه سال 1391 12:46
از اواخر هفته ی گذشته به خاطر تغیر غیرمنصفانه ی هوا دچار سرماخوردگی و درد سینه ی حاد شده ام که از کار و زندگی نداشته ام افتادم.البته از جهاتی هم خیلی بد نشد چون پی بردم که مامانم نقشه های بسیار شومی برای پایان سال من در سر داشته.برا همین وقتی اعلام کردم که دچار بیماریه عفونیه مزمن شده ام گفت ای وای پس کف خونه رو کی...
-
Arcangelo Corelli
چهارشنبه 16 اسفندماه سال 1391 11:54
طی یکی دو هفته ی گذشته ناچار شدم با اجتماعی از انسان های رو به زوال مغزی سر و کله بزنم که انرژیه قابل توجهی ازم گرفت.صافکارهای ماشین و دلال هایی که باعث شدند دچار افسردگی حاد موضعی و سرخوردگی اجتماعی مفرط بشم. در طول مدت افسردگی موضعیم بازدهیم به شدت کاهش یافت و تنها کاری که از دستم بر میومد فوتبال دیدن بود اعم از...
-
آرزوهایت را،در طلای شعله ور خورشید،با دستهای پر برچین...
جمعه 27 بهمنماه سال 1391 15:22
نمیدونم چمه ولی احساس می کنم یکم زیادی شبا خواب میبینم.با توجه به محتوای خواب ها احساس می کنم کم کم دارم عقلمو ار دست میدم.البته سنگ مفت گنجشک مفت خوابام سرگرم کننده و آموزنده هستند و بعضی روزا که روز خسته کننده و پوچی رو سپری کرده ام چند تا سکانس جالب میتونه کلی تنوع باشه.دیشب هم خوابهای جالبی دیدم اولش که خواب دیدم...
-
تکنیمونت
جمعه 20 بهمنماه سال 1391 13:21
متاسفانه در چند ماه گذشته به دلایل اینکه مشغول درس و این مسائل بودم ذهنم یک مقدار درگیر بود و چیز جالبی برای نوشتن پیدا نمی شد.ته تهش این بود که چند وقت پیش خواب دیدم رفتم برلین موزه ی یهود و فردا شبش دنیل لیبسکیند معمارشو خواب دیدم.باور کنید.احمقانه ترین اتفاقی که ممکنه برای یه نفر بیفته.فقط یادمه اعصاب نداشت چون چند...
-
مانیفیست فیلیست
چهارشنبه 24 آبانماه سال 1391 18:06
امروز می خواهم یک پست طولانی بنویسم. چند سال قبل تر که هنوز شبکه های اجتماعی و فیس بوک محمل اصلی خرده فرمایشات بعضی نشده بود پشت در توالت جای مناسبی برای این بیانات بود که از نظر دیده شدن و خوانده شدن هم تا حد قابل توجهی تضمین بود.هنوزم سنت در توالت نویسی نسبتا جریان داره گرچه تا حد قابل توجهی جاشو به فیس بوک داده....
-
Bosnic
دوشنبه 8 آبانماه سال 1391 20:38
یک مقدار از شرایط آرمانیم دور هستم و تنها چیزهای جالبی که توی این چند وقته بهشون فکر کردم یکی اینه که چقدر جالب میشد استان های قم و اراک و قزوین دریاچه بودند چون هیچ نکته ی هیجان انگیزی ندارند و دیگر این که به طور جدی به مهاجرت به بوسنی و هرزگوین که الان گویا دیگه هرزگوینش پریده فکر کردم.چون از بچگی دوست داشتم توی...
-
درک رفتار ساعت ها
سهشنبه 11 مهرماه سال 1391 23:28
وبلاگ قبلی ای که داشتم طبعا دچار فراز و فرودهایی بود اما گاهی اوقات که بر می گردم نیگا می کنم به نظرم سیر تحولات نفسانیمو در یک دوران خیلی پرفراز و نشیبی از زندگی(16 تا 20 سالگی) ضبط کرده.مثلا تا سال کنکور نسبتا حال و روز خوشی داشتم.البته ابدا این نیست که سال کنکور بهم بد گذشته باشه.خیر.یکی از بهترین سالهای تحصیلم بود...
-
خواهر زاده ی جادوگر
جمعه 31 شهریورماه سال 1391 16:05
وایسا ببینم...مگه شهریور نیست؟پس چرا بارون نمیاد؟باد میاد.جای شکرش باقیه.ولی هنوز خورشید رو تمام روز میشه دید و این مناسب نیست.الان باید چند تا ابر بزرگ خاکستری تو آسمون باشن و هی بکشن جلو خورشید و و ببارن و بعد خورشید بیاد بیرون و باد خنک بیاد.عجبا. من الان یک پای شکسته دارم که دیروز موفق شدم در حین فوتبال یک نقطه ی...
-
پل رایشتاگ
سهشنبه 14 شهریورماه سال 1391 23:18
آه خداوندا من یک پست مدرنیست هستم.بعد از مدت ها کلنجار رفتن و بررسی شرایط اجتماعی دوران های مختلف ترجیحم برای زندگی رو قرن نوزدهم میلادی اعلام می کنم.اول نظرم بیشتر روی قرون تاریک بود ولی جدا از تفتیش عقاید که خیلی برام مسئله ی تعیین کننده ای نیست به خاطر شرایط بهداشتی نامطلوب و طول عمر کوتاه علاقمو به زندگی در اون...
-
Private Investigation
یکشنبه 5 شهریورماه سال 1391 23:11
اول دبستان یه پسره بود اسمش یوسف بود که افغانی بود و کچل بود و یه پیراهن مردونه مشکی از این چهار خونه ها که یکی در میون برق میزنه می پوشید.مجموعا بچه ی بدی هم نبود و حداقلش اینه که من خاطره ی بدی ازش توی ذهنم نمونده.اما نکته ی سیاهی که من ازش یادمه(جز رنگ پیرهنش)این بود که تفریح این بچه موچه های مدرسه تو زنگ تفریح این...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 4 شهریورماه سال 1391 11:25
یک نوشته ی جالب در مورد اجلاس عدم تعهد
-
دو دانه از این قوچ عجیب
شنبه 28 مردادماه سال 1391 19:49
Let's do something funny something very funny ... and sunny مشغول نوشتن کتاب جدیدی هستم تحت عنوان "چگونه این شعر (آن شعر) مرزها را شکافت" که به زودی نوشتن کتاب تموم میشه.بعد از موفقیت کتاب اولم (رودولف استراچکف) این کتاب هم میتونه چیز بدی از آب در نیاد. برگشتن از سفر همیشه چیز مزخرفی بوده است مخصوصا اگه آدم...
-
Green Sleeves
شنبه 7 مردادماه سال 1391 22:16
جا داره انزجار خودم رو از انگلیسیا اعلام کنم.به نظرم چند وقته به این نتیجه رسیدن توی ده بیست سال گذشته کم بهشون محبت شده و کم تونستون خودشون رو عرضه کنن.اون از اون عروسیه سلطنتی مضحکشون.آخه من نمی فهمم دو نفر می خواستن همدیگرو بگیرن حالا هرکی بودن این قدر تو بوق و کرنا(؟) کردن نداره.اینقدر تبلیغ مبلیغ کردن و از صبح تا...
-
Epic
شنبه 24 تیرماه سال 1391 23:06
من از بچگی آدم مسئولیت پذیر و جدی ای بار اومدم.مثلا در دوران دبستان یکی از بچه هایی بودم که مورد اعتماد معلم هام بودم و بعضا مسئولیت هایی که خودشون از عهده ی انجام دادنش بر نمی اومدن رو به عهده ی من می گذاشتن.مثلا یه بار مامور شدم به بغل دستیم که اسمش وحید صفری بود و غالبا دستش تو دماغش بود جغرافی یاد بدم.ولی بچه ی...
-
21
چهارشنبه 7 تیرماه سال 1391 23:15
دشت نیم سوخته. آفتاب نیمه شب. فردا به صفر(sefr) ابدی می روم.(شمال) ------------------------------------ پیوست :یک نمونه پست چرند.برای خالی نبودن عریضه.گفتم شاید روشنفکرها خوششان بیاید.چون غالبا روشنفکرها از مزخرفات بی سر و ته سر و تهی در می آورند.(راجع به این مسئله بعدا بیشتر توضیح خواهم داد.)لطفا کامنت ندهید.خواستید...
-
مصاحبه با خودم
یکشنبه 7 خردادماه سال 1391 00:31
وقتی آدم صبح از خواب پا میشه به نظرت بهتره اول چی کار کنه. بهتره آدم کله شو از پنجره بکنه بیرون و صورتشو رو به آفتاب بگیره و تا جایی که میتونه ویتامین D خورشید بفرسته تو خودش. وقتی آدم صبح از خواب پا نمیشه به نظرت بهتره اول چی کار کنه. بهتره اول سعی کنه از خواب پا شه تا بعدا چی پیش بیاد. دوست داشتی یک گوسفند پشمالو در...
-
سه نفر در قایق
سهشنبه 8 فروردینماه سال 1391 22:34
یک آدابی در نحوه ی استفاده از اینترنت پیدا کردم که خیلی خوشایند نیست .هرچند خودم متوجه ام و مدام تلاش می کنم جلوی خودمو بگیرم.ولی نمیشه.رقت باره.اگه بخوام بیشتر توضیح بدم میتونم اینو بگم که آخرین مورد استفاده ام این بود که توی ویکی پدیا پادشاه انگلستان معاصر جاناتان سوییفت رو پیدا کردم.مشخصا زمانی که داستان سفرهای...