-
ارزش های دن کیشوت در زندگی
شنبه 4 خردادماه سال 1398 09:47
1. Be honest 2. Keep your word and honor 3. Defend the innocent
-
پدربزرگ، پریشب خوابت را دیدم، با پیژامه از اتاق خواب بیرون آمدی و رفتی سمت توالت...
سهشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1398 21:08
بنده یک موضوعی هست که تا حالا با کسی در میان نگذاشتم طی این دو سه سال، و اون صحنه ای هست که ضبط شده در ذهنم. اینکه در آی سی یو بودم و پدربزرگم در حالت احتضار به نوعی. طی یکی دو روز اوضاعش به شدت وخیم شده بود، طوری که رفتم اونجا بسیار ترسان شدم از وخامت اوضاعش. دادهای نامفهومی می کشید، مشخصا درد می کشید از سرطان و...
-
در رد نظریه وسترن و ایضا ایسترن مدیسین
دوشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1398 22:09
آره دیگه، وقتی داری فیکشنت را کش می دهی و می تابانی، در حالی که نمیدانی کجا میروی، تو مشغول خیانتت بودی، تو مشغول مردنت بودی. این وقتی اتفاق می افتد که قبل از نگارش، طرح داستان را از ابتدا تا انتها در ذهن نداری، احمقانه ست، نیست؟ اما احمق تو نیستی، چون تا می توانی چیزها را گره میزنی، میکشی، متحیر میکنی، صرفا نمیدانی...
-
Stoned Henge
چهارشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1398 08:54
آنتخوان. من چه را می جستم؟ من فهم را می جستم. تو فضیلت داری، به برادرخواندگی. باشد که حکومتمان، بر هزاره دوم میلاد سیطره فکند. ناگهان، چیزی پدیدار شد، در تاریکی. نکته ای، فکری، حسی. من زبان دوختم، ولی یک نکته ای را آموختم: هرگز، به روس ها اعتماد نکن. من احساس کردم رفته ام بر باد. کلام، دیگر هیچ است. اما، تو. تو که...
-
چارلز! به خانه برگرد.
دوشنبه 17 دیماه سال 1397 08:33
متوفی بعد از مرگ، به خانه و خانواده اش بازمیگردد و مجدد به انجام امورات خانه و عمدتا آشپزی می پردازد. هرچند روح او قابل رویت است و یک صندلی را در میز نهارخوری اشغال کرده است، اما شما به هیچ وجه نمی بایست با او به حرف زدن بپردازید، هرقدر هم که او تلاش مدام کند با شما معاشرت کند و مورد توجه قرار گیرد. زیرا سخن گفتن و...
-
زرافه ها در اقیانوس
یکشنبه 8 مهرماه سال 1397 19:54
خواب دیدم در ساحل اقیانوسی هستم، با موج هایی چنان کوبنده که هیچ وقت شبیه آنها را ندیده ام. موج ها وحشیانه به دیوار سنگی ای در ساحل برخورد می کنند، و به عقب رانده می شوند. اینجا عجیب ترین صحنه را دیدم، یک زرافه که انگار مرده است، همراه با موج و با سرعت، درازکش در آب به جلو رانده می شود، به ساحل برخورد می کند، و با همان...
-
Straight to my head
چهارشنبه 14 شهریورماه سال 1397 20:48
دو سال سربازی سخت بود. برخورد با آدما تو آموزشی کوتاه بود، گرچه در همون برخورد کوتاه می شد عدم رشد عقلی و فرهنگی رو به خوبی لمس کرد و بعد از خانواده و مدرسه و دانشگاه که بین آدما حداقل نقاط مشترکی پیدا میشه، اینجا به خوبی با جامعه رو به زوال آشنا شد. برخورد با آدما در یگان که مثلا همه گزینش شده بودند خیر سرشان طولانی...
-
Yahoos
جمعه 22 تیرماه سال 1397 10:49
گالیور در سفر چهارم و آخر خود، پا به سرزمین هوئی هنم ها می گذارد، سرزمینی که در آن اسب هایی نجیب و باهوش (هوئی هنم) بر گونه ای وحشی و انسان وار (یاهو) حکمرانی می کنند. گالیور یکی از اعضای قلمرو اسب ها می شود و شروع به تحسین و تقلید از هوئی هنم ها و شیوه زندگی شان می کند، روی گردان از همنوعان انسان خود، آن ها را تنها...
-
Loveless
جمعه 11 خردادماه سال 1397 23:58
Loveless و فیلمایی تو این تم مثل on body and souls، یا hunt، برای منی که از سینمای تجاری هالیوود به بیزاری رسیدم موهبتند. لاولس داستان یک زوج روسی ست که در گیر و دار طلاقند و هر دو در ابتدای روابطی جدید، و پسر 12 ساله شون، قربانی معصومی که در میرود. این زویاگینتسف هم مثل نوری جیلان کارگردان ترک، انگار عکاس فیلمسازه،...
-
There has to be sth beyond life
پنجشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1397 21:24
احساس میکنم باید مثل جان کندی تول، کمی مانده به سی سالگی به زندگیم خاتمه بدم، شاکی و آشفته از نظم و بروکراسی معمول دنیا.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 10 فروردینماه سال 1397 13:22
"خیلی وقت است یاد گرفته ام که اگر موضوع بزرگی بین دو نفر وجود داشته باشد و درباره اش حرف نزنند درباره ی هیچ موضوع مهم دیگری هم نمی توانند صحبت کنند." مامان و معنی زندگی- اروین یالوم
-
خواب
پنجشنبه 17 اسفندماه سال 1396 21:06
بالا سر خودم واساده بودم، دست گذاشته بودم روی شونه های خودم. یه حس عجیبی، اینکه روحت داره از جسمت مکیده میشه. عجب ترسی بود. توی خونه، یکدفعه شروع کردم به دویدن. سرعتم بیشتر و بیشتر میشد. نزدیک در، چشمام قرمز شده بود و داشتم نعره میزدم. صدای خودم نبود. انگار شیطان حلول کرده بود. دویدن در خانه. میترسیدم روحم از بدنم جدا...
-
lives
جمعه 27 بهمنماه سال 1396 01:11
اسنپ گرفته بودم با سرباز کلانتری بریم بیمارستان. کرد مهاباد بود. خیلی ساکت بود، بهش گفتم اورامان و سنندج رفتم خیلی قشنگه، سر ذوف اومد گوشیشو درآورد یه عکس از اطراف مهاباد نشون داد بسیار زیبا. راننده، یه پاکت کنت داشت، همین جوری می چرخوندیم تو ماشین. ترافیک بود، شدید. خرس میفروختن تو خیابون، گفتش نه زن دارم نه دوست...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 25 بهمنماه سال 1396 10:58
تنها ایستاده بر لبه جهان دشتی در سمتی پرتگاهی در سمت بازگشتی نیست
-
من یه متهم صد در صدم
دوشنبه 23 بهمنماه سال 1396 11:58
دیروز یه تصادفی کردم که مرگ رو دیدم. ماشین له شد. خودم به درک، دنیا رو بهم دادند که مامانم فقط پاش شکست. موقع تصادف و بعدش به این فکر میکردم که چقدر آدم کسشعری بودم، میشد بدون توقع به آدما خوبی کنم و نکردم، بعضیا رو اذیت هم کردم.
-
ولادیمیر پوتین، این ابرمرد نیچه ای
جمعه 13 بهمنماه سال 1396 10:11
یه کوتی آوردم یباری از متیو مککاناهی تو ترو دیتکتیو، اونجا که در جواب پیشنهاد مگی (زن دوستش) برای قوادی و مچ میکینگ که فلانی دختر خوبیه، میگه ما میدونیم دنبال چی هستیم، و مشکلی با تنها بودن نداریم . الان زوایا و خفایای این حقیقت ابدی برام بیشتر شکافته شده، یه توییتی یه دختره کرده بود با این مضمون که "ما مردی که...
-
بذارید برم
یکشنبه 24 دیماه سال 1396 08:49
دیشب خواب دیدم روز عروسیمه، قراره یکی رو بکنن تو پاچم. البته ماهیت عروس در طول خواب تغییر می کرد، در انتهای خواب این ترانه یلدا بود که قرار بود بره تو پاچم (معمار 60 70 ساله انتلکچوال). روز عروسیم تا عصر سرکار بودم، جوری که عصر با همکارام از دفتر دراومدیم، اونا کت شلوار پوشیده بودن که بریم عروسی من و من از همه ژولیده...
-
بدین شکل
چهارشنبه 13 دیماه سال 1396 16:53
تلخی زندگی اونجاست که آدمها دونه دونه میان، دیر یا زود میفهمی که اینم نمیتونه روحت رو ارضا کنه، اینم نمیفهمه توی مغزت چی میگذره. هر دفعه که از آدمی که بهش نزدیک میشی ناامید میشی، یا احساس می کنی فقط "فکر" میکردی که به آدمی نزدیک بودی، ذره ای از وجوت میریزه. اما آرامش هم شاید همینجاست، این که قبول کنی هیچ کس...
-
منو ببخش
سهشنبه 5 دیماه سال 1396 23:06
در مورد آخرین رابطه ای که داشتم: بعضی چیزا بدیهیه، این که طرف آدم بوی مطبوع بده و عطر به خودش بزنه. ما که پسریم والا قبل دیت و فلان اسپری بدن و ادکلن و فلان و بیسار، دختری که از این نظر به خودش نرسه و بوی عرق و ماندگی بده که دیگه هیچی. وقتی کار طرف از بوی مطبوع ندادن میگذره و بوی تندی میده که وقتی بهت نزدیک میشه نفست...
-
Dunkirk
چهارشنبه 29 آذرماه سال 1396 09:35
دانکرک فیلم جدید نولان، از لحاظ فیلمنامه و شخصیت پردازی فیلمی فقیر است و منتقدین و ملتی که از فیلم تعریف می کنند، پاچه مالانی هستند که صرفا مجذوب جلوه های ویژه و موسیقی هانس زیمر برای فیلم شده اند و نولان عن هم بسازد آن را حلوا حلوا می کنند.
-
Nature
شنبه 25 آذرماه سال 1396 20:09
بالاخره فهمیدم چه طور بر ضد راه و روش پدرم طغیان کنم! طبیعت آنارشی من روشن بود. مثل تری بر لبه ی مرگ زندگی خواهم کرد، گور پدر دنیا. تمدن؟ جامعه؟ به جهنم. به پیشرفت پشت می کنم و برخلاف پدرم ، توجهم را معطوف به درون می کنم نه بیرون. می خواهم به قعر خودم برسم. به قعر افکار. از زمان فرا بگذرم. مثل بقیه، من در زمان اشباع...
-
این دورنمای خطرناک که میگن شما بخون جمهوری اسلامی
پنجشنبه 23 آذرماه سال 1396 11:05
متن نامه سه امضایی ۲۲ خرداد ۱۳۵۶ به شاه پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی فزایندگی تنگناها و نابسامانیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور چنان دورنمای خطرناکی را در برابر دیدگان هر ایرانی قرار داده که امضاء کنندگان زیر بنابر وظیفه ملی و دینی در برابر خدا و خلق خدا با توجه به اینکه در مقامات پارلمانی و قضایی و دولتی کشور...
-
تراژدی
پنجشنبه 23 آذرماه سال 1396 11:04
تو کشف و شهود حال زنی رو دریافتم که سی و اندی ساله ست با دو تا بچه و در ازدواجش احساس تنهایی میکنه، با شوهر و بچه هاش سفر یک هفته ای رفته استانبول و شبها در هتل با چشمانی غمبار به پدر مادرش فکر میکنه و اینکه چی شد اینجوری شد.
-
Wounded Angel
شنبه 20 آبانماه سال 1396 18:53
طولانی ترین رمان جهان را که با بیش از یک میلیون و دویست هزار کلمه نوشته شده است بالاخره در یکی از دوره های زندگی تان بخوانید چون در ضمن، یکی از بهترین رمان های جهان است. خواندنش زیاد آسان نیست چون با دقتی بی نظیر« در جستجوی زمان از دست رفته » است. فیلسوف انگلیسی «آلن دوباتن» به طرز ساده و کمابیش شگفت انگیزی رمان 7...
-
Another Woman
دوشنبه 10 مهرماه سال 1396 19:39
بین همه وودی آلن ها، دقیقا اون فیلمهاییش فیووریته منه که "وودی آلنِسک" نیست، درام های عمیق و آرام منهتن استایل (تصویر دارد، ندارد؟)، another woman هم فراوان چسبید، با اون پیانوی اریک ساتی مخصوصا، که آهنگ مرموز روان در اتاق من بود، از جانب پیانیست طبقه بالایی، تا بالاخره فهمیدم چه اثریه.
-
28
پنجشنبه 9 شهریورماه سال 1396 21:15
Time to make big changes.
-
برای کسانی که نامجو را نگرفته اند یا نمی گیرند.
پنجشنبه 9 شهریورماه سال 1396 20:41
بهترین توصیفی که در مورد نامجو شنیده ام : به نظرم تجسم باهوش/یاغی/شوخطبع/خسته/غمگین/غر زن/لت و پار شده های نسل من محسن نامجو است : توأمان. آلبوم نامجو با NBE
-
Chris Cornell
دوشنبه 30 مردادماه سال 1396 23:00
کرنل با افسردگی دست و پنجه نرم می کرد و اعتیادهای متعددی داشت (بیشتر الکل و داروهای تجویزی)، گرچه توانسته بود آن را از سالهای 1980 تا 97، وقتی گروهشان، ساوندگاردن از هم گسست و ازدواجش در حال فروپاشی بود، کنترل کند. در این برهه، او به اکسی کدون و مواد دیگر روی آورد. کرنل در مورد آن دوره گفت: "من دچار بحران افسردگی...
-
Fuck Society
جمعه 6 مردادماه سال 1396 18:17
این ویدیو خیلی جالب بود.
-
Existential loneliness
شنبه 6 خردادماه سال 1396 20:48
هرچه بزرگ تر می شوی، کمتر اهمیت می دهی. هر چه می گذرد، چیزها بی معنی و بی معنی تر می شوند، حتی آدمها. گذشته ت با آدمها بی معنی می شود، آنقدر که مسیرت را جدا می کنی، فکر می کنی شاید بهتر باشد از همه. هر چه می گذرد، سخت تر می توانی ذهنت و وجودت را با دیگران گره بزنی. انگار درک کردن و درک شدن آرمانی دور می شود. چیزی باید...